فرضیه دنیا های موازی به زبان ساده و مفاهیم مختلف آن
به گزارش شیوا مارکت، خبرنگاران - سهیل بالینی: تصور اینکه ممکن است شکلی متفاوت از زندگی شما وجود داشته باشد، می تواند جذاب یا حتی ترسناک باشد. فرضیه جهان های موازی در انواع مختلف و با پیچیدگی هایش بر این باور است که جهان های زیادی در راستای جهان ما وجود دارد.
نگاه علمی به جهان های موازی به موضوع دلایل به وجود آمدن این پدیده می پردازد. در واقع فیزیک در صد سال گذشته کوشش داشته تا به نوعی، به حقیقت همه چیز دست پیدا کند. کوششی که هرچند باور های جدیدی را به جهانی خسته نماینده ما اضافه نموده، اما متاسفانه تنها در حد یک فرضیه باقی مانده است.
کوانتوم، اما جذاب ترین موضوع اثبات شده در جهانی فیزیک جدید است که ما را به این فرضیات متصل می نماید. در نظر داشته باشید که فیزیک کوانتوم، یک علم نوپا است که هنوز نتوانسته به یک باور واحد در بین دانشمندان مختلف برسد.
جهان های موازی را می توان از نظر علمی و کوانتومی آنالیز کرد. نگاهی که بدون شک می تواند برای علاقه مندان به فیزیک، نجوم و حتی فناوری جذاب باشد. با این حال در این مقاله ما پس از آنالیز کوتاه کوانتوم جهان های موازی، از دریچه ای دیگر به مفهوم وجود جهان های متعدد نگاه می کنیم. دریچه ای که بیشتر از دلایل به وجود آمدن یا حتی شکل و ساختار جهان های موازی، به مفهوم شخصی ما و زندگی در این شکل از جهان می پردازد.
کوانتوم جهان؛ گربه زنده است یا مرده؟
شرح دادن کوانتوم و درک مفاهیم کوانتومی حتی برای دانشمندان این رشته مشکل است. تنها چیزی که به سادگی می توان در خصوص آن نظر داد این است که مفهوم شکل در فیزیک کوانتوم با مفهومی که ما به آن عادت داریم تفاوت دارد. در بحث کوانتوم هر عمل بیش از یک نتیجه احتمالی دارد. یعنی چراغ می تواند روشن یا خاموش باشد. گربه مشهور شرودینگر که در یک جعبه زندانی شده، می تواند زنده یا مرده باشد. در واقع نگاه ما نتیجه را تعریف می نماید.
این نظریه که به عنوان اصل عدم قطعیت Heisenberg شناخته می گردد بر این باور است که رفتار نامنظم مواد کوانتومی باعث می گردد که ما نتوانیم هیچ گاه ماهیت آن ذره کوانتومی را کشف کنیم. در واقع گربه شرودینگر در لحظه هم زنده است و هم مرده و این ما هستیم که با گگرددن درب جعبه، نتیجه را معین می کنیم.
خط زمان؛ من بی نهایت
حالا شاید با خودتان بگوید که این ذرات کوانتومی، چه ربطی به فرضیه جهان های موازی دارد. بهتر است کمی ساده تر به نتیجه وجود ذرات کوانتومی در سطح زندگی بپردازیم. در نظر بگیرید که امروز صبح وقتی می خواستید درب اتاق خودتان را باز کنید، شما هم از اتاق خارج شدید و هم نشدید. این موضوع باعث می گردد که دو خط زمانی متفاوت از زندگی شما به وجود آمده باشد. این موضوع که جهان های متعدد نامیده می گردد اولین بار توسط دانشمندی به نام Everett در جهانی فیزیک مطرح شد.
فرقی نمی نماید که تصمیم شما کوچک یا بزرگ باشد. با باز کردن و نکردن یک پنجره و یا حتی در سطحی بزرگ تر، با مردن یا زنده ماندن در یکی از لحظات خطرناک زندگی، خطی جدید در زمان-مکان زندگی فراوری شده است. این تعدد خطوط را با تعداد موجوداتی که به لحظات کوانتومی نگاه می نمایدد مقایسه کنید. بدون شک شما هم به بی نهایت جهان موازی خواهید رسید.
شاید ترسناک ترین بخش وجودی این نظریه، تفاوت مفهوم زمان با باور همیشگی ما باشد. در صورتی که جهان های متعدد را باور داشته باشیم باید بپذیریم که ما هم زنده هستیم، هم مرده. هم ازدواج کردیم و هم هیچ گاه با همسر خود روبرو نشده ایم. باید بپذیریم که انسان به باهوش ترین موجود زنده زمین تبدیل شده و به صورت همزمان انسان برای همواره منقرض شده است. در واقع مفهومی که ما از خط مستقیم زمان داریم، با وجود این نظریه تغییر می نماید.
تئوری ریسمانی؛ یک انفجار بزرگ
تئوری ریسمانی یا همان String Theory نظریه ای است که اولین بار توسط دانشمندی به نام Michio Kaku تفسیر و ارائه شد. این نظریه جهان را از سطح زیر کوانتومی آنالیز می نماید. تئوری ریسمانی بر این باور است که جهان از ریسمان هایی زیر کوانتومی تشکیل شده و لرزش این ریسمان ها، شکل و وجود مواد را معین می نمایند.
در این نظریه مفهوم جهان های موازی با مفهومی که پیش از این شرح دادیم متفاوت است. در واقع تئوری ریسمانی در راستا شرح به وجود آمدن جهان هستی، وجود جهان های موازی را نیز تأیید می نماید. تفاوت در این جا است که در تئوری ریسمانی، جهان های موازی در کنار یکدیگر قرار دارند و ممکن است با هم برخورد نمایند و یا با هم ارتباط داشته باشند.
من در جهان موازی
فیزیک دانان سخت ترین بخش شرح جهان های موازی را محاسبات فیزیکی و ریاضی این فرضیه می دانند. با این حال نگاه فلسفی و عقلانی به جهان های موازی نیز چندان ساده نیست. وجود جهانی موازی و اعتقاد به این فرضیه می تواند تمامی باور های عمیق انسانی را تحت تأثیر قرار دهد.
اینکه یک من دیگر در این جهان وجود داشته باشد به حد کافی ترسناک است. حالا بی نهایت مفهوم وجودی از خودتان را در بی نهایت جهان هایی متفاوت تصور کنید. فراتر از آن این است که در اکثریت جهان های موازی، مفهومی از من و شما وجود ندارد و در واقع خطوط زمان هیچ گاه منجر به تولد ما نشده است.
جهان های محدود و سفر در زمان
نظریه ای دیگر از مفهوم جهان موازی وجود دارد که تعداد این جهان ها را محدود می نماید. در واقع این نظریه بر این باور است که یک جهانی موازی تنها وقتی به وجود می آید که فردی با سفر به گذشته، بخشی از خط زمان را تغییر داده باشد.
در واقع برعکس اغلب فیلم های سینمایی و سریال هایی که دیده ایم، با سفر به گذشته نمی توانیم زندگی خود را تغییر دهیم. مفهوم پروانه ای نیز این موضوع را تأیید می نماید که حتی با تغییر کوچک ترین موضوع در گذشته، آینده به حدی تغییر خواهد نمود که سفر اولیه به گذشته را زیر سؤال می برد.
در نظر بگیرید که شما برای جلوگیری از رد شدن در یک امتحان، به گذشته سفر کنید و در این سفر پیروز شوید تا امتحان را با پیروزیت پشت سر بگذارید. این تغییر به ظاهر کوچک می تواند خط زمان را تا حدی تغییر دهد که مفهومی از شما در آینده وجود نداشته باشد. در واقع تصمیمات ظاهراً کوچک ما، تصمیماتی با قدرت مرگ و زندگی هستند.
نظریه جهان های موازی در مفاهیم سفر به زمان بر این باور است که با سفر به گذشته و تغییر هر چیز، ما آینده را تغییر نمی دهیم بلکه خطی جدید از زمان را فراوری می کنیم که در آن، آینده به گونه ای دیگر رقم خورده است. این نظریه می تواند یکی از دلایلی باشد که ما هیچ گاه فردی از آینده را در زندگی مشاهده نخواهیم کرد. زیرا با مشاهده این فرد و شناخت ما از سفر به گذشته، خطی جدید از زمان فراوری خواهد شد که به صورت همزمان ما در آن حضور خواهیم و نخواهیم داشت.
جهان های موازی شخصی
یک فیلم سینمایی را در نظر بگیرید. در این فیلم شما کاراکتر اصلی فیلم هستید و جهان دور محور زندگی شما حرکت می نماید. جهانی فیلم با تولد شما آغاز شده و با مرگ شما هم خاتمه می پذیرد. تمامی اتفاقات گذشته تنها یک پیش زمینه از فیلم اصلی است و ممکن است هیچ وقت اتفاق نیفتاده باشد.
در نظریه جهان های موازی شخصی، هر فرد یک جهانی اختصاصی دارد و در واقع تمامی چیز هایی که ما می بینیم، تنها برای ما قابل رویت است. هیچ چیز واقعی نیست جز وجود ما در خط زمان. در این بین بی نهایت جهان موازی دیگر با موضوع دیگر افراد وجود دارد. کاراکتر هایی مثل شما که ممکن است تصاویری از آن ها نیز در جهانی شما نمود کند.
علاقه مندان به این فرضیه پا را از این فراتر گذاشته اند و بر این باورند که ممکن است ما تنها یک کاراکتر جانبی در فیلم دیگر افراد باشیم. درست مثل وقتی که نسخه ای از ما در رؤیای دیگران حضور دارد. شاید تا اینجا با خودتان فکر کنید که فرضیه جهان های موازی شخصی سازی شده، وحشتناک ترین نسخه از فرضیه جهان های موازی باشد. پیشنهاد می کنم آخرین فرضیه مقاله ما را نیز مطالعه کنید.
جهان در یک بازی کامپیوتری
ایلان ماسک از مشهورترین افرادی است که تا حدودی به فرضیه جهان در بازی کامپیوتری باور دارد. در این فرضیه ما کاراکتر هایی از یک بازی کامپیوتری-کوانتومی پیشرفته هستیم و هیچ چیز در جهانی ما واقعی نیست. این بازی به صورت بی نهایت بازی شده و خطوطی مختلف دنبال شده است. در این فرضیه بی نهایت من موازی وجود دارد که در هر کدام به پیشرفت های خاصی رسیده است.
نکته ترسناک این فرضیه، عدم وجود اختیار در جهانی بازی کامپیوتری است. در این بازی در واقع ما یک کاراکتر هستیم که توسط فرد یا قدرتی بالاتر کنترل می شویم. درست مثل یک بازی کامپیوتری، جهان تصویری ناهمگون از واقعیت است. نکته مثبت وجود چنین جهانیی این است که شاید نسخه ای از ما در یکی از تمامی دفعاتی که این بازی صورت گرفته وجود داشته باشد که به تمامی آرزوهایش رسیده باشد!
منبع: برترین هاtafreh.ir: طفره: مجله سرگرمی، تفریحی و گردشگری