جایی مردانه برای قهوه خوردن سرپایی

به گزارش شیوا مارکت، می گویند فرهنگ کافه نشینی در ایران دارد جای خودش را باز می نماید. دیگر هر شهری که دو تا دانشگاه کنار هم داشته باشد حتما یک جایی کافه ای هم دارد و دسترسی به اینترنت بدون سیمش را هم باز می گذارد برای مشتری ها که مردم بروند بنشینند علاوه بر اینکه سرشان را به گفت وگوهای مجازی و واقعی گرم می نمایند، قهوه و بستنی بخورند و وقت بگذرانند.

جایی مردانه برای قهوه خوردن سرپایی

شاید اصلا برای همین است که اسم فرهنگش را می گذارند کافه نشینی که تاکیدش اول بر نشستن است و بعد بر خوردن! با این حال مثل همه چیزهای دیگر، هیچ اصل ثابتی وجود ندارد و یک شهری در ایران پیدا گردیده است که در آن قهوه خوردن کاری سرپایی است و هدف به جای نشستن و حرف زدن، بیشتر بیدار ماندن و رفتن است.

یاسوج در کهگیلویه و بویراحمد، سر راه اصفهان و شیراز و جاده های جنوبی کشور است؛ جایی که حالا چند وقتی است بازار کافه های کنار خیابان داغ است.

مد جدید، یک سالی هست که همه گیر گردیده و حالا بیشتر از 10 دکه قهوه فروشی در یاسوج هست؛ کیوسک هایی که مجوز اصلی شان برای روزنامه و مجله است اما بیشترشان یا روزنامه های تاریخ گذشته و جدول را زینت دکه نموده اند یا اصلا خودشان را راحت نموده اند و همه قفسه ها را با لیوان ها و پاکت های قهوه پر نموده اند و عطای روزنامه فروشی را به لقایش بخشیده اند.

بهروز یکی از این کافه دارهاست که اتفاقا خیلی هم مشهور است. مسافرهایی که سر راهشان در یاسوج توقف می نمایند معمولا اسم و آدرسش را قبلا شنیده اند و می آیند که قهوه شان را اینجا بخورند. توی جوی جلوی دکه اش البته پر از لیوان های کوچک اسپرسو است اما این چیزی از محبوبیت این دکه قهوه کم نمی نماید. یکی از مشتری هایش که از پژوی سیاه آن طرف خیابان پیاده گردیده و آمده است که دو تا اسپرسو بگیرد و برود، می گوید: دکه قهوه در یاسوج زیاد گردیده اما همه شان قهوه ندارند. بیشترشان از همین قهوه های فوری را توی آب می ریزند و به دست مشتری می دهند. بعضی هایشان البته می توانند اسپرسو هم بزنند اما کلا هنوز خیلی راه نیفتاده اند. برای همین است که بیشتر دکه ها اغلب مشتری های ثابتی دارند که می شناسندشان.

دکه بهروز، پاتوق هم هست. با اینکه جایی برای نشستن ندارد و سر راه است اما خیلی ها قرارهایشان را اینجا می گذارند و همدیگر را اینجا می بینند. در همان دو دقیقه ای که ایستاده با هم سلام و علیک می نمایند، حرف و خبرهایی هم رد و بدل می نمایند و می روند.

بهروز در مورد کافه اش می گوید: یک سال و نیم است که اینجا را رسما قهوه فروشی نموده ام. خودم و پسر عمویم با هم شیفتی اینجا را اداره می کنیم و بیشتر ساعت های شبانه روز را هستیم برای اینکه مسافرها که می آیند دنبال یک چراغ روشنی می گردند که جلویش بایستند.

او ادامه می دهد: من روی قهوه ای که به مردم می دهم خیلی حساسم. چند سال قبل در تهران در کافه کار می کردم. بعد که برگشتم دوست داشتم اینجا کافه بزنم؛ البته شهر ما هم از آن کافی شاپ ها که بروند تویش بنشینند دارد اما من این جوری اش را بیشتر دوست داشتم و چون قهوه خوبی استفاده می کنم مشتری های خودم را هم دارم. البته قهوه هنوز این جا خیلی جا نیفتاده ولی خیلی ها هم می شناسند و سراغش می آیند.

کوروش یکی دیگر از کسانی است که چند ماهی می گردد دکه قهوه اش را راه انداخته . البته هنوز چندتایی روزنامه و مجله عنوان در دکه دارد. چیپس و پفک و بستنی هم هست برای مشتری ها. در کنار همه اینها یک ماشین قهوه است و مجموعه ای از قهوه های فوری برای آنهایی که اسپرسو نمی خواهند. می گوید: قبلا شغلم چیز دیگری بود اما الان با همین دکه زندگی ام می چرخد.

مردم کمتر سراغ روزنامه و مجله می آیند اما همین که شب می گردد و می خواهند رانندگی نمایند همه قهوه لازم دارند که تا شهر بعدی برسند. ما هم اینجا همه چیز داریم که بهشان بدهیم. البته این هم تازگی دارد و هنوز چون تازه است خیلی ها فکر می نمایند که می توانند خودشان انجامش بدهند. الان توی شهر بالای بیست تا از این دکه ها هست ولی مثل هر چیز دیگری، این هم دوباره بعد از چند وقت تکراری می گردد و چند تایی بیشتر توی این کار نمی مانند.

دکه های قهوه یاسوج، بیشتر مردانه است. جلوی دکه ها محل تجمع مردان جوان است و برای خانم ها خیلی راحت نیست که از این دکه ها قهوه بگیرند. بعضی ها می گویند مردم بد نگاهشان می نمایند. یکی از مردان جوانی که رو به روی یکی از این دکه ها اسپرسویش را تمام می نماید، می گوید: من به خواهر خودم اجازه نمی دهم اینجور جاها بایستد. برای اینکه مردم پشت سرش هزار تا حرف می زنند. بالاخره اینها بیشتر مال راننده ها و مسافرها و مردهاست. الان کسی اگر یک دختر را جلوی این دکه ها ببیند فردا پشت سر آن دکه و آن دختر و مردهایی که آنجا بوده اند هزار تا حرف می زند. من که خوشم نمی آید.

هر شهری، رنگ خودش را به چیزها می زند و اسمش می گردد خرده فرهنگ مصرف. قهوه آن طور که در تهران صرف می گردد، در اصفهان مصرف نمی گردد و آن طور که در یاسوج به دست مردم داده می گردد، در مشهد شناخته گردیده و جاافتاده نیست. همین تفاوت ها در چیزهای کوچک است که ما را هم از متفاوت می نماید و ترکیب جالبی در هم نشینی به وجود می آورد که سفر را جذاب می نماید.

خبرنگاران - فاطمه کریمخان

chinaro.ir: چین: سفر به کشور پهناور و باستانی، پکن، شانگهای ،گوانجو و هانگزو

منبع: خبرگزاری ایسنا
انتشار: 1 تیر 1401 بروزرسانی: 1 تیر 1401 گردآورنده: shivamarket.ir شناسه مطلب: 298

به "جایی مردانه برای قهوه خوردن سرپایی" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "جایی مردانه برای قهوه خوردن سرپایی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید