حسرت بزرگ بازیگر زن پس از 20 سال
به گزارش شیوا مارکت، باشگاه خبرنگاران/ نامزد بهترین بازیگر زن نوزدهمین جشنواره فیلم فجر از حسرت هایش برای ادامه ندادن بازیگری صحبت کرد.
از زمان ساخت فیلم باران به کارگردانی مجید مجیدی حدود بیست سال می گذرد. این فیلم در نوزدهمین جشنواره فیلم فجر شش سیمرغ بلورین را تصاحب کرد. فیلم باران علاوه بر آنکه به عنوان بهترین فیلم شناخته شد در رشته های بهترین کارگردانی، بازیگر مرد، موسیقی متن، صداگذاری و صدابرداری هم سیمرغ را از آن خود کرد. فیلم باران یک بازیگر کودک بسیار پیروز را هم به سینمای ایران معرفی کرد. زهرا بهرامی آن زمان سیزده ساله بود که در نقش یک کودک افغانستانی بسیار خوش درخشید. باران همان دختربچه ریزنقشی بود که از سر ناچاری با شکل و شمایلی پسرانه در یک کارگاه ساختمانی کار می کرد.
19 سال پس از فراوری فیلم باران بازیگر نقش اصلی این فیلم را پیدا کردیم و پای صحبت هایش نشستیم. او حالا خانمی 35 ساله است که بازیگری را کنار گذاشته و در شبکه رادیویی دری در مشهد برای افغانستانی ها گویندگی و تهیه نمایندگی می نماید.
سال ها از اکران فیلم باران می گذرد و کسی خبری از شما ندارد. الان کجا هستید و چه می کنید؟
پس از این که فیلمبرداری باران تمام شد، من به مشهد برگشتم. الان در رادیوی برون مرزی خراسان رضوی در شبکه رادیو دری کار می کنم. همکاری ام با این شبکه از سال 1381 آغاز شد. رادیو دری شبکه ای است که برای شهفرایندان افغانستان برنامه پخش می نماید. در رادیو دری من گوینده و تهیه نماینده هستم.
پس از آنکه فیلمبرداری باران تمام شد، به مشهد برگشتید. چطور شد که در تهران نماندید و بازیگری را ادامه ندادید؟
چون اجازه نداشتم. من تابع حرف پدرم هستم. کلا در خانواده های افغانستانی پدر خانواده حرف اول و آخر را می زند. چند پیشنهاد برای فیلم هایی با فضای افغانستان هم داشتم که پدرم اجازه نداد. آن زمان من دید الان را نداشتم. الان می فهمم که می توانستم از شرایطم خیلی استفاده کنم. البته بعد از باران چند تا پیشنهاد داشتم. ولی آقای مجیدی می گفت تو نباید هر پیشنهادی را قبول کنی. بعد از باران من در فیلم پای دوستی برای شبکه دو تلویزیون بازی کردم. آنجا هم در نقش یک دختر افغانستانی ظاهر شدم.
در شهر مشهد هم در یک فیلم مستند داستانی بازی کردم. نقش ندیمه بانو گوهرشاد را بازی کردم که یک بانوی افغان بود البته در چند فیلم کوتاه هم بازی کردم. در چند سال گذشته دیدم که فیلم هایی درباره افغانستان ساخته شد که بازیگرانش ایرانی بودند. مثلا برای فیلم حیران که باران کوثری نقش دختر افغانی را بازی کرد، می توانستند سراغ من بیایند. ولی یک بازیگر اگر خودش کار نکند خیلی زود فراموش می گردد. آن سال در اختتامیه جشنواره فیلم فجر خیلی از کارگردان های سینما از بازی من تعریف کردند و گفتند تحت تاثیر نهاده شده اند.
علت این فراموش شدن از نظر خودتان چیست؟
برگشتن به مشهد علت اصلی آن بود، من از سینما دور شدم. خیلی ها آرزو دارند با مجید مجیدی همکاری نمایند. کسانی که در بازیگری پیشرفت می نمایند، حتما در کنارشان مدیر برنامه و مشاور دارند. حتی خودشان می فرایند و نقشی را پیشنهاد می دهند. من کسی را نداشتم که کمکم کند و کسی نبود که به من مشاوره بدهد. بعد از باران من زندگی معمولی ام را ادامه دادم و آن دوران بازیگری را فراموش کردم و کنار گذاشتم. مسلما دیگران به سراغ من نمی آیند و من خودم باید فعالیتی داشته باشم.
پدرم هم دوست نداشت من بازیگری را ادامه بدهم. در صورتی به من اجازه کار می داد که خودش هم کنارم باشد و حضور داشته باشد. پدرم قانونی داشت که می گفت بعد از اذان مغرب نباید فرزندانش چه دختر و چه پسر بیرون از خانه باشند. مسلما به من اجازه نمی داد که تنهایی بخواهم برای مدتی دور از خانه باشم.
دوست دارید دوباره بازی کنید و بازیگری را به صورت حرفه ای ادامه دهید؟
الان خیلی دوست دارم دوباره بازی کنم. دوست دارم که آقای مجیدی را دوباره ببینم. ولی خیلی درگیر هستند. بازیگران کودک خیلی زود فراموش می شوند. مهدی باقربیگی در سریال قصه های مجید خیلی بازی خوبی داشت. هر هفته در تلویزیون بود و دیده می شد ولی به سرعت کنار رفت و بازیگران بچه های آسمان هم محو شدند. آن هایی هم که می مانند به نظر من خانواده هایشان خیلی سرمایه گذاری می نمایند. مثلا ترلان پروانه که از بچگی تا الان بازی می نماید، من خبر دارم که پدر و مادرش پشتیبانش هستند. خانم قیدی کارگردان ویلایی ها زمان فیلمبرداری باران به من می گفت من روزی را می بینم که تو خیلی معروف بشوی ولی این اتفاق نیفتاد. من یک محدودیتی دارم که فقط در نقش زن افغان می توانم بازی کنم.
دستمزد شما برای بازی در فیلم باران چقدر بود؟
من به خودم این اجازه را ندادم که درباره دستمزد صحبت کنم. آن زمان حدود یک میلیون تومان دریافت کردم. بعد از بازی در باران آقای مجیدی خیلی جاها دستم را گرفت. آن سالی که جشنواره فیلم فجر برگزار گردید، حسین عابدینی به عنوان بهترین بازیگر مرد سکه و سیمرغ گرفت. وقتی از سالن اختتامیه بیرون آمدیم، آقای مجیدی به من هم چهار سکه بهار آزادی هدیه داد. آنجا جلوی همه از من تشکر کرد. به مناسبت های مختلف مثل جشن ازدواج، عید نوروز و جشن تولد هم به من هدایایی داد. کلا هوای من را داشت.
الان با چه کسانی از گروه فیلم باران در ارتباط هستید؟
با خانم منیره قیدی کارگردان ویلایی ها در ارتباط هستم. آن زمان در فیلم باران منشی صحنه بود. دستیار آقای مجیدی را هم سال پیش دیدم.
از این که نام شما در جمع نامزدهای بهترین بازیگر زن جشنواره فیلم فجر نهاده شد چه حسی داشتید؟
آن سال خانم ثریا قاسمی برای فیلم مارال برنده سیمرغ شد. آن زمان من درک درستی درباره جشنواره و جایزه نداشتم. همه چیز را ساده می دیدم. بعدها به من گفتند خانم قاسمی سال ها کار می نماید و شاید دیگر برایش پیش نیاید که جایزه بگیرد. برای همین آن جایزه حکم تشکر را داشت. آن سال هدیه تهرانی و نیکی کریمی و مهتاب کرامتی هر سه فیلم داشتند و هیچ کدام نامزد نشدند. همین که من نامزد شدم هم برایم ارزش داشت. من خودم فکر می کردم خانم مژده شمسایی برای فیلم سگ کشی برنده گردد.
پس از آنکه مشهور شدید از شهرت خود چه استفاده هایی کردید؟
یادم می آید زمانی که من به مقطع پیش دانشگاهی رسیدم، گفتند اتباع کشورهای دیگر نمی توانند پیش دانشگاهی بخوانند. من با استفاده از شهرت نصفه و نیمه ای که داشتم پیش مدیرکل آموزش و پرورش رفتم و نامه ای گرفتم که من را ثبت نام نمایند. آن نامه را پیش مدیر بردم. سال بعد برای خواهران و برادرانم نامه گرفتم. مدیر پیش دانشگاهی یک روز به من گفت: شما کی تمام می شوید؟ من دارم بازنشسته می شوم و شما هر سال نامه می آورید.
منبع: همگردیtafatton.ir: تفطن: گردشگری، تور لحظه آخری ارزان قیمت، بلیط، ویزا، هتل