مردی برای آبروداری قلم&hellip

به گزارش شیوا مارکت، ساده نیست خاطره نگاری از روزنامه ای که چهل سال تمام روز و شبش را با رویدادها و حادثه ها و قصه ها و غصه ها گره زده است .

مردی برای آبروداری قلم&hellip

فرنگیش شنتیا

می گویند چهل سالگی سن کمال است . اما شاید تک تک ما در خبرجنوب ، کمال را پیشتر از این از مردی آموخته ایم که نشان داد می توان از هیچ ، زندگی ها ساخت . می توان مثل یک درخت تنومند درتند باد حوادث ایستاد و چندین و چند گیاه پا گرفته را در پس قامت راسخ خود پناه داد و می توان حتی در هجوم ناگهانی بحران ها در خود فرو رفت اما کمر خم نکرد و قلم را به دریوزگی و گدایی در پیشگاه نامردمان نبرد . و من این در خود فرو رفتن را برای اولین بار بود که در چهره مدیر این روزنامه چهل ساله می دیدم . حسین واحدی پور ، مردی که افتادن که هیچ … نشستن و دست روی دست گذاشتن هم برای او ناممکن بوده و ناممکن خواهد بود . مرد ابتکار عمل در لحظه های بحرانی . مرد ایده های نو . مرد برای آبرو داری قلم .

مردی که بیش از دویست خانوارخبرجنوب به شانه های او تکیه داده اند و اگر بخواهیم خبرورزشی ، روزنامه توریسم ، کتاب هفته خبر ، ماهنامه نوشتا ، خبرآنلاین،توریسم آنلاین ، خبرنیوز و اپلیکیشن های مجازی تحت مسوولیت او را در این مجال بییفزاییم ، در می یابیم که باید کوه بود و فرو نریخت . باید بزرگ بود و سرخم نکرد . باید غنی بود و خود را نفروخت . و من آن شبی که ماکت صفحه اول روزنامه را مطابق معمول ٰ برای تایید نهایی نزد ایشان بردم برای اولین بار بود که چهره ای دیگر را نظاره گر بودم . در اتاق کنفرانس ، فرو رفته در سکوت انتهای شب ، تنها نشسته بود و از طبقه سوم روزنامه به تاریکی آن سوی پنجره خیره مانده بود . تصویری این چنین ، از مدیری که همواره و هنوز سرچشمه انرژی و حرکت همه ماست برایم غریب و نامانوس بود . غم داشت . غمی که ازدرون می خراشید اما بیصدا . حرف حرف بار سنگین مسوولیت خانواده خبر دربحران بی کاغذی بود .

معنی ایستادن...

این او بود که باز هم باید می ایستاد . مثل همواره که ما معنی ایستادن را با او هجی می کردیم . این او بود که در فضای سمی فساد روزنه ای برای نفس کشیدن باید پیدا می کرد .. برای تنفس و رشد همه ما . این او بود که دوباره باید دست به ابتکار عمل می زد مثل همواره … مثل روزهای جنگ … مثل روزی که چاپخانه در آتش سوخت و مثل تک تک روزهایی که ما پا به پای خبر بزرگ شدیم .

در بحبوحه بازی ناجوانمردانه سیاست و اقتصاد با فرهنگ . هر آن چه حق فرهنگ بود را به اسم اختصاص ارز دولتی برای کاغذ در حلقوم دلالان ناشناس ریخته بودند . غارتگران بعد از مکیدن خون مردم این بار به قامت محجوب فرهنگ چنگ انداخته بودند . در شعبده بازی اختصاص ارز دولتی ، به اسم واردات کاغذ ، خوردند و بردند و هیچ اثری از آن ها پیدا نشد . سلطان ها یکی پس از دیگری شناسایی و به محکمه کشیده شدند . سلطان ارز ، سلطان سکه ، سلطان قیر و حتی سلطان پوشک . اما هیچ کس هرگز نفهمید سلطان کاغذ که بود و چه شد و باز هم از قامت نحیف و زخم خورده فرهنگ صدایی برنخاست .

این او بود که باز هم باید می ایستاد . مثل همواره که ما معنی ایستادن را با او هجی می کردیم . این او بود که در فضای سمی فساد روزنه ای برای نفس کشیدن باید پیدا می کرد .. برای تنفس و رشد همه ما . این او بود که دوباره باید دست به ابتکار عمل می زد مثل همواره … مثل روزهای جنگ … مثل روزی که چاپخانه در آتش سوخت و مثل تک تک روزهایی که ما پا به پای خبر بزرگ شدیم .

آن شب برای اولین بار بود که تصویری دیگرگون از مدیرموسسه خبرمی دیدم . تصویری آمیخته با اندوه و نگرانی … اما بعد از لحظاتی که از وضعیت بحرانی مطبوعات و دست های آلوده دلالان و فروشندگان بازار کاغذ گفت ، دوباره شد همان کسی که بود و همان کسی که باید باشد . از چشم انداز برنامه های آینده خبر گفت . از فکرهای بکر فرهنگی اش گفت . دوباره وقت ابتکار به خرج دادن بود . دوباره وقت یافتن جاده های جدید بود برای مردی که توقف برای او هرگز معنا ندارد .

و این چنین است تفاوت یک کارآفرین فرهنگی با آن ها که سال ها نشسته اند و تنها با چرتکه انداختن و زیرو رو کردن آگهی های این روزنامه ، انگشت غبطه بر دهان می گزند . و این چنین است تفاوت نان آور یک خانواده گسترده با آن تنگ نظران و کوته اندیشانی که برای تسکین عقده ناتوانی خویش ، این مجموعه را یک بنگاه اقتصادی لقب می دهند . و این چنین است تفاوت یک انسان بزرگ و بی توجه به قیل و قال های ذلیل با آن ها که جز نشخوار کلام های مغرضانه و پر حسرت کاری از دستشان برنمی آید و با کاسه چه کنم چه کنم در دست به گدایی بر در خانه احزاب و سیاستمداران ایستاده اند و دامان عفیف فرهنگ را لکه دار می نمایند .

مردی که بیش از دویست خانوارخبرجنوب به شانه های او تکیه داده اند و اگر بخواهیم خبرورزشی ، روزنامه توریسم ، کتاب هفته خبر ، ماهنامه نوشتا ، خبرآنلاین ، ، توریسم آنلاین ، خبرنیوز و اپلیکیشن های مجازی تحت مسوولیت او را در این مجال بییفزاییم ، در می یابیم که باید کوه بود و فرو نریخت . باید بزرگ بود و سرخم نکرد . باید غنی بود و خود را نفروخت .

sloblag.com: مجله سلو بلاگ: مجله تفریحی سرگرمی خبری سلو

منبع: توریسم آنلاین
انتشار: 1 تیر 1401 بروزرسانی: 1 تیر 1401 گردآورنده: shivamarket.ir شناسه مطلب: 11037

به "مردی برای آبروداری قلم&hellip" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "مردی برای آبروداری قلم&hellip"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید