مسافرانی که خرید نمی نمایند
به گزارش شیوا مارکت، استان های شاقتصادی مهم ترین مقصد گردشگری در کشور هستند. آمارهای چند سال گذشته نشان می دهند این استان ها بیشترین گردشگران را در تمام فصول سال پذیرا هستند که همین مساله موجب گردش اقتصادی و زمینه ساز سرمایه گذاری های فراوانی شده است، اما افزایش تعداد گردشگران مشکلاتی برای ساکنان استان های شاقتصادی به ویژه در گیلان و مازندران به وجود آورده است.
علت این مسائل ضعف در زیرساخت هاست. استاندارد نبودن محورهای مواصلاتی، کمبود اقامتگاه و مراکز خدماتی نسبت به حجم مسافران، نبود مدیریت در زمینه عرضه صنایع دستی و سوغات و نظارت ضعیف در ارائه خدمات موجب شده تا این استان ها نتوانند آنچنان که باید از وجود گردشگران بهره ببرند. در ادامه ضعف های زیرساختی و عوامل موثر در ایجاد مسائل گردشگری در 2 استان شاقتصادی را مرور می کنیم.
- سفر حق طبیعی همه افراد است
مهسا طالبی - رشت- خبرنگار:
در تعطیلات هفته گذشته شاهد ورود بی سابقه 336 هزار خودرو به گیلان بودیم؛ تعطیلاتی که شلوغ ترین و پرترافیک ترین ایام سال جاری را برای گیلانی ها رقم زد. به گفته پلیس راه گیلان همزمان با ورود این حجم از مسافر همزمان با تعطیلات عید فطر، به جز محور حسن رود-زیباکنار در محدوده منطقه آزاد انزلی، شاهد ترافیک پرحجم اما روان در تمامی محورهای استان بودیم.
ورود بی سابقه مسافران در استانی که تقریبا از تعداد قابل توجهی هتل، کمپینگ، مهمانپذیر و... برخوردار است، اما نظمی برای اسکان مسافران ندارد، موضوع گردشگری را برای گیلانی ها بغرنج نموده است. از طرفی اسکان های خودجوش و بی ضابطه به محیط زیست آسیب می زند، زیرا بعضی افراد ناآگاه که در چادر اسکان می یابند، باعث آلودگی محیط زیست، تخریب طبیعت و حتی آتش سوزی در طبیعت می شوند؛ این در حالی است که گیلان هزار و 235 واحد اقامتی دارد که مهیای حضور گردشگران است. همه مواردی که گفته شد به گردشگران برنمی گردد و بخش عمده آن به ضعف در زیرساخت ها و بضاعت کم مجموعه گردشگری استان نیز مربوط است.
- آتش سوزی در رودبار
ابتدای ایام تعطیلات عید فطر شاهد آتش سوزی یک هکتار از باغ های زیتون لویه رودبار به علت به احتیاطی چند گردشگر بودیم. آتش با کوشش آتش نشانان و نیروهای مردمی بعد از 5 ساعت خاموش شد. در مناطق ساحلی، جنگل ها و حاشیه رودها و جاده ها هم با حجم عظیمی از زباله روبرو بودیم. علی رغم چنین برخوردهایی اما هنوز مقامات ذی ربط برای کاهش چنین آسیب هایی برنامه ای ندارند.
- هتل ها در ایام پیک، ضریب اشغال پایینی دارند
یک فعال محیط زیست به خبرنگاران می گوید: اگر این روزها گذرتان به کوه و جنگل و دریا بیفتد، شاهد حجم عظیمی از زباله خواهید بود. به میزان افرادی که در کنار سواحل، رودخانه ها و جنگل ها اتراق می نمایند، پس از ترک محل در نقاط مختلف فقط زباله می بینید. طاهره ریحانی می افزاید: از سوی دیگر، بعضی از مسافرانی که به گیلان سفر می نمایند به جای استقرار در هتل ها و خانه مسافرها ترجیح می دهند در پیاده روها یا هر مکانی که به مذاقشان خوش می آید، چادر بزنند و بساط خود را در آنجا پهن نمایند. این موضوع واکنش هایی توسط شهروندان در پی داشته است. حتی موضوع کمپینگ در پارک ها نیز زیر سوال قرار گرفته است. از طرف دیگر هتل ها در ایام پیک، ضریب اشغال پایینی دارند.
- ضرورت یافتن راه حل
این فعال محیط زیست ادامه می دهد: باید به دنبال راه حلهایی برای حل معضلات باشیم. این که دریافت عوارض از گردشگران راه حل است یا خیر سوالی است که باید مسئولان ذی ربط به آن پاسخ دهند. پرسش دیگر این است که با جذب گردشگران برای ورود به گیلان چه صرفه اقتصادی عاید استان می گردد. فرهنگ سازی برای رهانکردن زباله توسط بعضی گردشگران، استفاده از روش های قهری، توجه به زیرساخت های استان و... همه و همه مواردی است که باید به آنها اندیشید.
ریحانی بیان می نماید: این که صرفا به دنبال توسعه گردشگری باشیم به تنهایی باعث رونق اقتصادی نمی گردد. باید ببینیم در سایر استان ها و حتی در کشورهای دیگر چه تمهیداتی برای مناطق گردشگری می اندیشند. وی ادامه می دهد: حفظ طبیعت گیلان موهبتی است که بسیار اهمیت دارد و هرگونه اختلال در طبیعت، خسارت های جبران ناپذیری به دنبال خواهد داشت.
- کمبود مراکز اقامتی؛ از مسائل مقاصد گردشگری
یک فعال گردشگری انتقادهای بعضی افراد و فعالان محیط زیست نسبت به حضور پرشمار گردشگران در گیلان را غیرعلمی می داند و می گوید: نمی توان به مردم در هر سطح اقتصادی گفت به سفر نروید. علی پسندیده شرح می دهد: توریسم در ایران مانند بسیاری از صنایع دیگر نوپاست. به همین دلیل برای توسعه، احتیاجمند آزمون و خطاست. ما در چند سال اخیر با افزایش تعداد گردشگر در کشور روبه رو بوده ایم که این افزایش ناگهانی مسائلی برای مقاصد گردشگری به وجود آورده است.
وی اظهار می نماید: ایرادها مربوط به مقاصد گردشگری هستند نه حضور گردشگران. اگرچه بعضی از افراد محلی از مسائلی همچون ترافیک، افزایش فراوری زباله و تخریب اماکن طبیعی در روزهای پیک گلایه دارند، اما باید گفت حالت تدافعی این افراد هم یکی از عوامل تخریب نماینده صنعت گردشگری است. پسندیده ادامه می دهد: به عنوان مثال تغییر نرخ و گرانی اجاره بهای مکان های اقامتی و کالاهای اساسی از جمله مواردی است که به مقصد بر می گردد نه گردشگر.
وی می افزاید: کمبود مراکز اقامتی هم از مسائل مقاصد گردشگری است. هنگامی که گردشگر با در نظر دریافت هزینه ای معین به استان وارد می گردد ولی توان پرداخت هزینه ها را ندارد، نمی توان انتظار داشت راه آمده را برگردد. او حق دارد چند روزی در مقصد بماند و تفریح کند. پسندیده درباره گرانی خدمات هم اظهار می نماید: هزینه ها در ایام خاص به صورت بی ضابطه افزایش می یابند که این مساله توان گردشگران را کاهش می دهد. به عنوان مثال هزینه قایق سواری در نوار ساحلی شمال چندین برابر از نوار ساحلی جنوب است.
تفریح نیم ساعته با قایق در گیلان بالای 200 هزار تومان و در جنوب کمتر از 100 هزار تومان برای گردشگر هزینه دارد؛ این در حالی است که تنوع تفریحی دریایی در جنوب بسیار بیشتر از شمال است. اینها مواردی است که باید چاره ای برای آنها اندیشید. این فعال گردشگری شرح می دهد: برخورد قهری با گردشگران نتیجه معکوس خواهد داشت و گردشگران را به استان های دیگر راهنمایی می نماید. پسندیده می گوید: همه تخریب ها توسط گردشگران انجام نشده است.
باید حقیقت را گفت. گیلانی ها در حفظ طبیعت استان آن طور که باید کوشا نیستند، زیرا در دیگر نقاط استان که جزو مقاصد گردشگری نیست هم شاهد تخریب طبیعت، ریختن زباله و بدرفتاری با طبیعت هستیم. وی اظهار می نماید: مدیریت گردشگری گیلان هنوز نقشه جامعی برای اقلیم و جغرافیای گردشگری استان تدوین ننموده است. به همین دلیل می بینیم که یک خانواده برای اتراق سر از باغ های کشاورزان در می آورد یا در گوشه ای از پیاده رو بساط پهن می نماید.
- جای خالی گردشگری هدفمند
یک فعال رسانه ای گیلان بیان می نماید: گردشگری هدفمند در همه جای دنیا می تواند سبب رونق اقتصاد و چرخش اقتصادی گردد و در صورت اجرای درست بیش از درآمد حاصل از فروش نفت سودآوری خواهد داشت. در کل دنیا برای گردشگری، هدف معین می نمایند و با برنامه ریزی درست و ایجاد امکانات، معرفی جاذبه های گردشگری و ایجاد قوانین درست، فراوری ثروت می نمایند. سروش علیزاده می گوید: ما در تعطیلات با خیل عظیم مسافرانی که پول دارند اما حاضر نیستند ریالی خرج نمایند، روبرویم که حتی از سوی بعضی نهادهای شهری یا دولتی هم پذیرایی می شوند.
وی بیان می نماید: گیلان و در رأس آن رشت به منطقه ای تبدیل شده که پارک های آن پر از چادر مسافران است؛ چادرهایی که چهره و سیمای شهری را زشت می نمایند. به عنوان مثال در نوروز 97 شخصی زیر عمارت تاریخی کلاه فرنگی که از میراث های فرهنگی این شهر است، آتش روشن نموده بود تا لباس هایش را خشک کند. علیزاده می افزاید: شهرهایی مانند اصفهان و کیش را در نظر بگیرید، سالانه چقدر از صنعت گردشگری و مسافر بهره می برند؟ در کدام نقطه از اصفهان یا کیش پارک هایی وجود دارد که به مسافران اجازه داده می گردد، چادر بزنند یا لباس هایشان را در شهر بشویند و خشک نمایند یا با هر لباسی که دوست دارند در شهر رفت و آمد نمایند؟ همه می دانند برای سفر به اصفهان یا کیش باید برای هرچیزی که در آنجا استفاده می نمایند، بهایی بپردازند.
وی می گوید: چرا هنوز هم ریختن زباله و آتش افروزی مجازات های سنگین ندارد؟ چه زمانی استانداری، شورای شهر، شهرداری و فرمانداری این جسارت را به خرج خواهند داد و بساط چادر زدن در پارک ها و سواحل را برمی چینند تا مسافران متوجه شوند سفر به گیلان یعنی اطاعت از قوانین شهری و پرداخت هزینه برای سفر و گردشگری.
- صنایع دستی و گردشگری شمال جزیره های جدا از هم
اشکان دنیا آرای - ساری - خبرنگار:
به هر جای دنیا که سفر داشته باشیم، حتما محصولی را به عنوان سوغات و یادگار سفر می توانیم انتخاب کنیم. سوغات خریدن در سفر رسم و سنتی دیرینه است؛ سنتی که امروز پررنگ تر از گذشته به چشم می آید. معمولا بهترین و مهم ترین سوغاتی ها هم محصولاتی متعلق به فرهنگ و بوم مقصد سفر هستند. یعنی کالاهایی که وابسته به سبک زندگی، اقلیم و فرهنگ مردم نقاط مختلف دنیا هستند و از آنها با نام صنایع دستی یاد می کنیم؛ محصولاتی که اهمیت بالای آنها در فرهنگ جوامع و کاربردی بودنشان در صنعت پرسود گردشگری سبب شده سازمان یونسکو از سال 1964 شورای دنیای صنایع دستی را تاسیس کند.
هر سال 10 ژوئن برابر با 20 خرداد به عنوان روز دنیای صنایع دستی در سراسر دنیا گرامی داشته می گردد؛ روزی برای توجه به میراث معنوی در بخش صنایع دستی. صندلی صنایع دستی در بعضی شهرهای گردشگرپذیر ایران مانند اصفهان، شیراز و تبریز کاملا برجسته و تقریبا قابل قبول است، اما در شمال ایران و به ویژه مازندران، این طور به نظر می رسد که با وجود ظرفیت های بسیار بالای صنایع دستی و محصولاتی کاملا بومی، صنایع دستی هنوز در صنعت گردشگری به شکل اثرگذار دیده نمی گردد یا دست کم ارتباط بین این 2 بخش کمرنگ است.
علی ماهفروزی استاد دانشگاه و دکترای گردشگری معتقد است که صنایع دستی و گردشگری در نوار سبز شمال کشور هنوز ارتباط نزدیکی با هم ندارند و جهتهایی جداگانه را طی می نمایند. کارشناس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری مازندران در گفت وگو با خبرنگاران به چند پرسش درباره صندلی صنایع دستی شمال کشور به ویژه مازندران در گردشگری این منطقه پاسخ داد.
- از نگاه متخصصان گردشگری، صنایع دستی و گردشگری از هم جدا نیستند. به عنوان یک پژوهشگر و کارشناس این حوزه، صندلی صنایع دستی مازندران یا حتی استان های شاقتصادی را در صنعت گردشگری چطور ارزیابی می کنید؟
طبیعتا وقتی از یک موضوع علمی صحبت می کنیم و می خواهیم از آن نتیجه بگیریم، به مصداق ها مراجعه می کنیم. اگر از ارتباط صنایع دستی و سوغات و ارتباطشان با گردشگری بخواهیم صحبت کنیم، به طور طبیعی شاید ذهنمان به سمت تبریز، اصفهان، شیراز و حتی زنجان برود. هر چند که عکس ها می توانند ابزار خوبی برای مستند کردن خاطرات باشند، اما هنگامی که گردشگر به منطقه ای سفر می نماید حتما صنایع دستی و هنرهای سنتی را مورد توجه قرار می دهد. صنایع دستی از دیرباز مورد توجه گردشگران بوده و امروز و در آینده هم هست. یعنی حتما وقتی کسی به جایی مراجعه می نماید به عنوان سوغات سفر، محصولی را خریداری نموده و پس از بازگشت برای یادآوری خاطرات به آن سوغات رجوع می نماید. وقتی به مصر یا کشورهای جنوب شرق آسیا سفر کنیم، این مفهوم را کامل درک می کنیم.
- یعنی صنایع دستی و سوغات اجزای جدانشدنی سفر هستند؟
بستگی دارد که سفر را چطور تعریف کنیم. عده ای برای اهداف دیگری سفر می نمایند که بحثشان جداست، اما گروهی که فرهیخته سفر می نمایند و آثار تاریخی و فرهنگ ها را می بینند، دستاورد سفرشان غنی است. آن دسته از گردشگرانی که وارد ایران می شوند به طور طبیعی همین گروه هستند که فرهیخته سفر می نمایند. پس باید برنامه را طوری تنظیم کنیم که بتوانند استفاده درستی از این ظرفیت ها نمایند و ما هم با بهره گیری از صنایع دستی و زیرشاخه های گردشگری استفاده مطلوبی از حضور اقتصادی شان ببریم.
اگر نگاه این طور باشد سفرشان معامله ای دو سر برد است. در سفرهای داخلی هم سوغاتی خریدن مرسوم است. صنایع دستی شمال توانسته در برنامه سفر مسافران قرار بگیرد؟ شمال از گذشته یک مقصد سفر سنتی بود و عموما گردشگران داخلی سرانجام هفته برای تفریح به شمال می آمدند. دریا هم رونق بیشتری داشت و امروز مقصد سفر در شمال بیشتر ترکیبی از دریا و بیشتر جنگل است. حتی در مازندران، امروز بیشتر گردشگران داخل خانه ها می مانند، یعنی شهرگردی و بازارگردی نمی نمایند. تنوع نداشتن خدمات در گردشگری مازندران چالش ایجاد نموده و سبب شده ذهنمان روی چند نقطه متمرکز باشد. با این حال صنایع دستی هم بازار خودش را دارد و بسیاری از این محصولات به عنوان سوغات خریداری می شوند.
- نوروز سال جاری بیش از 6 میلیارد تومان صنایع دستی در مازندران فروخته شد. نوروز 1397 هم رقم 7 میلیارد تومانی فروش صنایع دستی در بازارچه های نوروزی صنایع دستی ثبت شد. این میزان خرید مطلوب است؟
به نظرم این اعداد ملاک مناسبی نیستند. باید نسبت به تعداد مسافرانی که به استان می آیند، میزان فروش را بسنجیم. این که در قبال عدد 20 میلیون گردشگر در سال چقدر می فروشیم، مهم است.
- می توان چنین استقبالی را در مسافران برای افزایش گرایش به خرید صنایع دستی ایجاد کرد؟
ظرفیت های صنایع دستی ما در گردشگری داخلی روشن است. تا حد قابل توجهی صنایع دستی ایران متحدالشکل است. ظروف لعابدار، مسی یا فیروزه را در کردستان، خراسان و جنوب ایران هم می توان دید، اما یکسری محصولات بومی هستند مثل لاک تراشی در مازندران یا حصیربافی در مازندران و گیلان که کاملا بومی هستند. اگر گردشگران و مسافران هر جغرافیا و چگونگی سفر و خریدشان تحلیل و تعریف شوند، آن گاه می توانیم بگوییم بازارهای ما باید به چه سمتی حرکت نمایند.
- با این حساب یعنی هنوز گردشگری و صنایع دستی در شمال ایران ارتباط نزدیکی با هم ندارند؟
من فکر می کنم هنوز 2 جزیره جدا از هم هستند. 2 ریل که در موازات هم حرکت می نمایند و به هم نمی رسند. گاهی به هم یاری می نمایند، اما این که برنامه منسجمی باشد تا در صنایع دستی به آن برسیم را هنوز در شمال ایران حس نکردم. مدیران و کارشناسان زیادی طی سال های اخیر کوشش کردند. مشکل اینجاست که چشم انداز کلی نداریم تا بدانیم باید 10 سال دیگر به کجا برسیم. الان پایش ما چیست که ببینیم جهت را درست می رویم یا نه؟ این ها ضعف هایی هستند که باید به آنها توجه کرد وگرنه صنایع دستی قابلیت ورود به خانه های مردم را دارد.
در این جهت بازاریابی، بازارخوانی و بازارداری بسیار مهم است. شاید این عناوین را در نشست ها به کار ببریم، اما هنوز این که در درازمدت چه اتفاقی برای صنایع دستی استان می افتد قابل آنالیز نیست. اگر قرار است این اتفاق بیفتد باید خاستگاه های صنایع دستی را مجددا تقویت و برجسته کنیم. روستاها صندلی اصلی صنایع دستی بودند. باید بازبینی مجددی انجام گردد و پایش داشته باشیم تا به سمت هدفی که می خواهیم برویم، اما صنایع دستی و گردشگری در این جهت 2 خط موازی هستند.
- وقتی این 2 بخش مکمل یکدیگر هستند، چرا در این منطقه چنین وضعیتی دارند؟
گردشگری باید خودش را احتیاجمند صنایع دستی بداند، اما هنوز این اتفاق نیفتاده است. شاید در کلام گفته گردد، اما در عمل نمی بینیم. یعنی باید ببینیم در نقاط پرتمرکز گردشگری، کارگاه ها و بازارچه های صنایع دستی مان هم رونق دارند. امروز ارتباط معناداری بین این 2 نمی بینیم و به همین علت وضعیت نگران نماینده است. 10 سال پیش هم این را گفتیم و چون برنامه مدونی وجود نداشت، باز هم همین را تکرار می کنیم. اگر قرار است اقتصاد گردشگری چندوجهی باشد و درست حرکت کند، ضروری است روی این موضوع کار گردد. صنایع دستی و گردشگری از نظر اداری ادغام شدند، اما در عمل هنوز جدا هستند.
در حوزه سرمایه گذاری بخش گردشگری استان ها اگر آمار بگیریم بی تردید 99 درصد فرصت های سرمایه گذاری به زیرساخت های اقامت ارتباط دارد. این یعنی اصلا ادبیات صنایع دستی در سرمایه گذاری بخش گردشگری صندلیی ندارد. این ارتباط بین 2 بخش باید از نو تعریف گردد که اگر روزی گردشگران خارجی که خودشان دارای طبیعت جذاب و زیبا و با امکانات گوناگون هستند به مازندران آمدند، با دریا و جنگل باید چقدر وقت بگذرانند؟ میراث معنوی در قالب صنایع دستی ما تعریف می گردد که مورد توجه گردشگران درآمدزای خارجی است. واقعیت این است که میراث معنوی دغدغه مسئولان ارشد استان نیست.
تا زمانی که میراث معنوی دغدغه اصلی نباشد و دائم از گردشگری حرف زده گردد، فقط یک بال گردشگری را قوی نموده ایم و با این یک بال هم گردشگری نمی تواند اوج بگیرد. خیلی آرام به این سمت می رویم و امیدوارم که با ایجاد همین نمایشگاه ها، کارگاه گردی ها و بازارچه ها سرعت پیدا کند. البته در این بین نقش فراورینمایندگان هم مهم است. این که به کاربردی شدن محصولات صنایع دستی در زندگی امروز مخاطبان توجه داشته باشند. بله. وقتی از پایش صحبت می کنیم یعنی سنجش همه چیز؛ از برنامه تا فراوری. یعنی همه موضوعات پایش شوند.
هنرمند صنایع دستی ما باید احتیاج جامعه و معماری داخلی را بداند. باید بداند که ممکن است برای زیر یک مبل گلیمچه ای مدور یا لوزی شکل احتیاج باشد. همه موضوعات به هم ربط دارند. ما فقط یک وجه ساده را می بینیم و انتظار داریم در گردشگری و اقتصاد صنایع دستی با کشورهای همسایه و مدعی رقابت کنیم. پایش یعنی یک مجموعه حرفه ای مدام جهت را بسنجد تا ببینیم درست می رویم یا نه. اگر به سمت این استانداردها برویم می توان گردشگری را در شمال رونق داد. وقتی یک توریست در اروپا نشسته و مجله ایران را می گیرد و بلافاصله به اصفهان یا شیراز می رسد، به این دلیل است که استانداردها آنجا وجود دارند. واقعیت این است که معدل میراث مادی و معنوی مازندران دست کم 2 تا 3 برابر اصفهان است. اما به خاطر نداشتن برنامه و نبود استانداردها، صندلیمان قابل قیاس نیست.
تا به مسئولان این ظرفیت ها را می گوییم، می گویند داشته های ما در مازندران پراکنده و در اصفهان متمرکز هستند. درست است، اما دلیل نمی گردد که اصل را نادیده بگیریم. باید مدل را تغییر دهیم. برنامه ریزی و اهداف و چشم اندازهای ما معین نیستند. با این حال معتقدم که بالاخره جهت گردشگری ما به این سمت و سو می رود. اگر این اتفاق بیفتد صندلی خوبی در حوزه گردشگری و صنایع دستی خواهیم یافت.
منبع: همشهری آنلاینtafreh.ir: طفره: مجله سرگرمی، تفریحی و گردشگری