چرا شبکه های اجتماعی در هشدارهای کرونا ناکام بودندکرونا و این همه تناقض در حرف و عمل؛ چرا؟ترکیب کرونا، ترس و شبکه های اجتماعی چگونه ما را بیمار می کند
به گزارش شیوا مارکت، شبکه های اجماعی نتوانسته اند در بحران کرونا آن طور که باید و شاید افراد را نسبت به خطر این ویروس آگاه کنند.دلایل آن در این یادداشت بیان شده است.
خبرنگاران- علی شاکر (علی شاکر، روزنامه نگار و پژوهشگر ارتباطات) : در آستانه سال تحویل، 59 هزار خودرو در حالی به مشهد رفتند که صداوسیما خواهش می کند و شبکه های خارجی هشدار می دهند که در خانه بمانید و سفر نروید. خیلی از دوستان و آشنایان در شبکه ها و پیام رسان ها می گویند در قرنطینه اند. طبق نظرسنجی ایسپا 96 درصد تهرانی ها گفته اند که به سفر نمی فرایند. با این حساب، علت خروج یک میلیون مسافر از تهران و سفر نوروزی 8.5 میلیون نفر چیست؟
با توجه به اینکه تقریبا تمامی رسانه ها دارند از مردم می خواهند در خانه بمانند، به نظر می رسد این حجم از سفر نشان از بی توجهی مردم دارد. سوال اینجاست که از منظر رسانه ای مشکل کجاست که پیام های رسانه ای و شبکه ای را این عده جدی نگرفته اند؟
-
کرونا و این همه تناقض در حرف و عمل؛ چرا؟
-
ترکیب کرونا، ترس و شبکه های اجتماعی چگونه ما را بیمار می کند
- بیمار صفر کرونا چه کسی است
تزلزل قدرت ارتباطات
یکی از مهمترین نظریه ها در زمینه شبکه های اجتماعی دیدگاه مانوئل کاستلز جامعه شناس اسپانیایی است. او به قدرت ارتباطات و اهمیت ارتباط شبکه ای و ارتباط خودگزین کاربران ایمان دارد. از نظر او شکل ارتباط در شبکه ها به نسبت صاف و غیرسلسله مراتبی است.
پس شما در شبکه می توانید بر دیگر کاربران (گره ها) تاثیر بگذارید و یک پیام را منتشر کنید. البته می دانیم که شبکه ها مراکزی دارند و ما با یک مرکز هم روبرو نیستیم و معمولا شبکه ها چندمرکزی اند و بعضی از گره ها در قیاس با بقیه اهمیت بیشتری دارند.
این دیدگاه به خوبی می تواند برای ما ترسیم کند که چه طور یک پیام (مثلا #در-خانه-می مانیم) می تواند در سطح شبکه پخش شود. دیگر قرار نیست یک منبع (رسانه های جمعی) به تنهایی از مردم بخواهد رعایت کنند، همین که خود کاربران از اطرافیان خویش بخواهند این شبکه روابط می تواند قدرت زیادی در گسترش پیام های هشدارآمیز داشته باشد. اتفاقاً این دیدگاه در عرصه تبلیغات تجاری و بازاریابی های عصبی به کار می آید.
شاید اگر کسی کالایی را نخرد، چندان مهم نباشد، ولی نکته اینجاست که طبق آمار هلال احمر هشت میلیون و 500 هزار نفر در نوروز امسال به سفر رفته اند که 6 هزار و 500 نفرشان علائم کرونا داشته اند.
وزیر ارتباطات هم می گوید بر اساس مصرف اینترنت فقط از شهر تهران یک میلیون نفر خارج شدند. این تنها آمار نوروز است و البته می دانیم هفته های پیش از نوروز دانشگاه ها و مدارس تعطیل بودند و عده ای پیش از فرارسیدن تعطیلات تهران را ترک کرده اند. از آن نگران کننده تر اینکه به دلیل بسته نشدن راه ها احتمالاً سفرها ادامه داشته باشد و باز هم بدتر اینکه قرار است همه مسافران دوباره به خانه برگردند.
گرچه آمارهای ایسپا می گوید که در روزهای آخر اسفند مردم توصیه ها را بیشتر جدی گرفته اند، اما کارشناسان خوب می دانند که پاسخگویان می توانند جواب درستی ندهند. برای نمونه، دیدیم که یکی از شهفرایندان کنار خروجی تهران با خبرنگار صداوسیما مصاحبه می کند و می گوید مردم به سفر نفرایند که کار خطرناکی است و البته بلافاصله خودش خنده اش می گیرد. حال فرض کنید همین را از یک شهفرایند در میدان انقلاب تهران بپرسیم، آیا می گوید کرونا جدی نیست و بهتر است به سفر برویم؟
این در حالی است که شبکه های اجتماعی کسانی چون ما در قرنطینه مانده ها، پر از پیام ها و هشدارهایی است درباره سفر نرفتن. پس چرا این روابط شبکه ای نتوانسته مسافران نوروز 99 را نگران کند؟
گذشته از پاسخ هایی چون کاهش اعتماد اجتماعی، ناکارآمدی و ناتوانی در قاطعیت و اعمال قرنطینه، یکی از پاسخ ها به این پرسش این است که شبکه های اجتماعی شاید آن طور که کاستلز خوش بینانه به آن می نگرد، قدرتی اثربخش نداشته باشند.
زیگموند باومن از جمله اندیشمندان انتقادی که مفاهیمی چون مدرنیته و عشق سیال را مطرح می کند، معتقد است پیوندهای میان اجزا در جامعه ای با مدرنیته سیال بسیار سست است و در موقعیتِ تغییر دائم قرار دارند و بنابراین نمی توان انتظار داشت که دست ناخورده باقی بمانند.
باومن همچنین در کتاب عشق سیال که به روابط ناپایدار عاطفی در دوره مدرن می پردازد، تاکید می کند که مردم امروزه به جای آنکه از ایجاد ارتباط و رابطه حرف بزنند، از پیوندها سخن می گویند. آنان به جای شریک از شبکه حرف می زنند. به اعتقاد او در شبکه، پیوندها به محض درخواست برقرار می شود و به میل و دلخواه خود می توانند گسسته شوند. یعنی در پیوندها آزادی و اختیار انسان سلب نمی شود و هر کدام از طرفین پیوند می توانند آن را یکجانبه فسخ کنند.
اگر عادت داشته باشید که روزانه به بخش آماری و تجزیه وتحلیل اینستاگرام یا توییتر خود سر بزنید، می بینید روزانه تعداد زیادی از کاربران شما را دنبال یا بلاک می کنند. ما در شبکه ها می توانیم به راحتی جلوی پیوند خویش با هر اجتماعی را بگیریم. فقط کافی است از یک اظهارنظر خوش مان نیاید؛ آن فالو یا بلاک!
باومن در یکی از آخرین گفت وگوهایش که با نشریه ال پایس، شبکه های اجتماعی را یک دام می داند. او در این رابطه معتقد است: آنچه شبکه های اجتماعی می سازند نوعی بدل است. تفاوت یک اجتماع و شبکه اجتماعی در این است که شما به یک اجتماع تعلق دارید اما شبکه اجتماعی به شما تعلق دارد. حس می کنید دارید چیزی را کنترل می کنید. می توانید دوستانی را اضافه کنید یا اگر بخواهید حذف شان کنید.
در واقع در عرصه شبکه های اجتماعی ما با توهم ارتباط روبرو ایم. به راستی چند نفر از ما (مثلا فرض کنیم پان ایرانیست ها) در اجتماع آنان (مثلا پان ترکیست ها) عضو هستیم و حرف ها و دیدگاه های ایشان را دنبال می کنیم؟
ما در شبکه در پی لایک می گردیم، چون حوصله درگیری نداریم و بیشتر ترجیح می دهیم در این فضای سرگرم کننده لحظه های آرامی را بگذرانیم. ترجیح می دهیم که در میان هم فکران خویش مدام لایک بگیریم و تایید شویم. در غیر این صورت به قول لئو فستینگر دچار ناهماهنگی شناختی می شویم.
اتاق های خودگویی خودخندی
اضافه بار اطلاعاتی در فضای شبکه و اینترنت سبب می شود تا افراد به روبروه گزینشی با مجراهای پیام روی بیاورند. اینجاست که استعاره اتاق های پژواک (echo chambers) مطرح می شود. یعنی وضعیتی در رسانه ها که در آن یک ایده یا اعتقاد توسط ارتباط درونی یک سیستم یا تکرار مداوم آن در همان سیستم پژواک پیدا می کند. در واقع ما با گروه ها و کانال هایی در ارتباط هستیم که هم راستا با عقاید ماست. کسانی را دنبال می کنیم که مخالف نظر ما نیستند و کاربران پی چیزهایی می گردند که اعتقاد پیشین آنان را تقویت کند. در واقع خود گوییم و خود خندیم.
با این حساب ما در اتاق پژواک تنها نظر خود و همفکران خویش را می شنویم و آن را مدام تقویت و قدرت ارتباطی خویش را در شبکه بیشتر و بیشتر می کنیم. اما این به معنی ارتباط با دیگر گروه ها نیست؛ چون شکاف های اجتماعی میان ما بسیار است و شبکه به ما امکان می دهد به راحتی این شکاف ها را در نظر نگیریم.
چاره چیست؟
همین کانالی که شما عضو هستید و دارید این یادداشت را می خوانید می تواند یک اتاق پژواک باشد. باید دست کم برای مدتی کوتاه در این اتاق ها را باز کنیم.
راه گشودن درها و گاهی در صورت لزوم خراب کردن دیوارها آن این است که لینک ها و محتوای مورد تایید متخصصان را فقط در گروه ها و کانال های خودمان پخش نکنیم. راهی برای انتشار آن در دیگر گروه ها و زیرگروه ها پیدا کنیم.
- اظهارات و تحلیل های به ظاهر سطحی گروه های غیرتخصصی را بخوانیم و سعی کنیم از پخش جعلیات جلوگیری کنیم.
- دامن روشنفکرانه خویش را بالا نگیریم و عضو گروه ها یا صفحه های بی ربط شویم و با آنان ارتباط بگیریم.
- سعی کنیم افراد به ظاهر بی ربط را فالو کنیم و محترمانه به ادعاهای غیرتخصصی پاسخ دهیم.
- پیام های مورد تایید را در گروه های غیرمرتبط همچون گروه های همسایه ها، قسط یا شارژ ساختمان، دوستان قدیمی، جوک و سرگرمی و... پخش کنیم.
- چرخه خبرگیری مطلق از صداوسیما یا شبکه های آن طرف آبی را با فرستادن پیام های هشداردهنده بشکنیم.
- ایران فقط تهران نیست. شبکه ارتباطی سایر شهرستان ها را پیدا کنیم و ببینیم کدام کاربر (گره) تاثیرگذارتر است پیام های هشدارآمیز را برای او بفرستیم و بخواهیم که پخش کند.
- اگر در پی تولید محتوا هستیم، آنچه را که برای کاربر تحصیل کرده می سازیم نباید شبیه به محتوایی باشد که برای یک کاربر غیر متخصص می فرستیم.
موضوع نگاه از بالا به پایین به اتفاق های جامعه نیست. بلکه برعکس باید خودمان را از چنبره کسانی که شبیه ما هستند رها کنیم تا بتوانیم پیام خویش را به دیگران برسانیم. کسانی که ممکن است اطرافیانی سهل گیر داشته باشند که مدام خواسته یا ناخواسته از آنان می خواهند کرونا را جدی نگیرند.
منبع: همشهری آنلاینquiz1.ir: مجله آزمون اول: مجله خبری تحلیل صنایع آموزشی و کارگاهی