چگونه انعطاف پذیری عاطفی را تقویت کنیم؟
به گزارش شیوا مارکت، چگونه انعطاف پذیری عاطفی را تقویت کنیم؟ وقتی با چالش هایی روبه رو می شوید که شما را به شدت تحت تأثیر قرار می دهند، چه واکنشی نشان می دهید؟ چگونگیِ برخوردِ ما با احساسات مان تمام جنبه های زندگی ما را شکل می دهد. اگر کنترل احساسات خود را به دست نگیریم، آنها ما را کنترل خواهند کرد و با دردسرها و مشکلاتی جدی روبه رو خواهیم شد. همهٔ ما گاهی در زندگی خود احساساتی می شویم. ولی نباید اجازه دهیم که این احساسات ما را از پا درآورند.

خبرنگاران| انعطاف پذیری عاطفی هنرِ زندگی کردن است. با استفاده از این هنر به سطحی از قدرت و توانایی می رسیم که سختی ها و مشقت های زندگی را موقتی و زودگذر می بینیم و با تحمل درد ها و سختی ها خود را کامل تر می کنیم. در جهانی امروز که به سرعت در حال تغییر است، انعطاف پذیری عاطفی منبعِ قدرتی است که موجب می گردد در برابر ضربه ها و مشت هایی که زندگی به ما می زند دوباره بلند شویم و به راستا خود ادامه دهیم.
گاهی زندگی به شدت غیرقابل پیش بینی می گردد. ممکن است که در یک لحظه همه چیز درست پیش برود و در لحظهٔ بعد تمام جهانی ما کاملا به هم بریزد. در این شرایط دو گزینه داریم: شکست را بپذیریم و تسلیم شویم یا بر آن غلبه کنیم و رنج و سختیِ خود را به فرصت و موقعیتی برای بهتر و قوی تر شدن تبدیل کنیم.
اگر نتوانیم به خوبی بر چالش های زندگیِ خود غلبه کنیم، به جایی نخواهیم رسید. انعطاف پذیری عاطفی به ما یاری می نماید که مکانیسم های درستِ سازش را ایجاد کنیم و در دوره های سخت و پُراسترس زندگی، تعادلِ خود را حفظ کنیم تا بتوانیم کنترل احساسات مان را در دست بگیریم و بر آن ها مسلط شویم.
کسانی که انعطاف پذیری عاطفی دارند همواره به این فکر می نمایند که وقتی زندگی آن ها را زمین می زند، چطور می توانند دوباره بلند شوند و به راه خود ادامه دهند. دوباره از زمین بلند شدن یعنی توانایی در پیداکردنِ معنایی مثبت در اتفاقاتی که ظاهرا منفی و ناخوشایندند. وقتی چنین تفکر و نگرشی داریم، دیگر برای بقا زندگی نمی کنیم، بلکه برای پیروزیت و پیشرفت زندگی می کنیم.
پژوهش نوآورانهٔ مِکِیلا هاس (Michaela Haas) درموردِ رشد و پیشرفت پس ازحادثه (post-traumatic) نیز از این ایده و طرز فکر حمایت می نماید. مِکِیلا هاس در کتاب خود با عنوان حرکتِ روبه جلو: تبدیل شکست های بد به پیشرفت های غیرمنتظره (Bouncing Forward: Transforming Bad Breaks Into Breakthroughs) می گوید، در پریشانی و سختی نیز می توان معنا و مفهومی پیدا کرد. مبارزه کردن و درد و سختی می تواند به خِرَد، پیشرفت و شادی منتهی گردد. همه چیز به نگرش ما بستگی دارد.
هر کس به شیوه ای متفاوت با چالش ها برخورد می نماید. ولی ویژگی های تعیینی وجود دارد که در افرادی که انعطاف پذیری عاطفی دارند مشترک است.
کانون کنترل درونی یعنی فرد باور دارد که زندگی او به دستِ خودش کنترل می گردد و کنترل رویداد های زندگی و نتایج آن ها در دستِ خودِ اوست. ولی افرادی با کانون کنترل بیرونی بر این باورند که زندگی آن ها در کنترلِ عوامل بیرونی مانند شانس، سرنوشت، کار های دیگران و چیز هایی است که از دست آن ها خارج است.
کسانی که انعطاف پذیری عاطفی دارند معتقدند که زندگی هر فرد در دست خود اوست و خود را در برابر زندگی، دست وپابسته و ناتوان نمی بینند. قربانی بودن در قاموسِ آن ها جایی ندارد. آن ها مسئولیت تمام چیز هایی که در زندگی شان اتفاق می افتد می پذیرند، چه خوب باشند چه بد.
برخورداری از کانون کنترل درونی موجب می گردد این واقعیت را درک کنیم که همواره می توانیم چگونگی واکنش نشان دادن به چالش های زندگی را انتخاب کنیم. درست است که بر اوضاع بیرونی مسلط نیستیم، ولی همواره می توانیم بر جهانی درونی خود مسلط باشیم.
انعطاف پذیری عاطفی موجب می گردد که در سطح بالایی از خودآگاهی قرار داشته باشیم. کسانی که انعطاف پذیری عاطفی دارند می دانند که هستند، به چه چیزی احتیاج دارند و به چه چیز هایی احتیاج ندارند. به همین دلیل، در هماهنگ شدن با پیغام هایی که از بدن شان دریافت می نمایند مهارت دارند. اگر چیزی حس خوبی در آن ها ایجاد نمی نماید، شرایط خود را تغییر می دهند تا دوباره بتوانند تمرکز و تعادل شان را بازیابند.
سوزان دیوید (Susan David) روان شناس دانشکدهٔ پزشکی هاروارد در کتاب خود، مهارت عاطفی: رها شوید، تغییر را در آغوش بگیرید و در کار و زندگی پیشرفت کنید (Emotional Agility: Get Unstuck, Embrace Change, and Thrive in Work and Life) می گوید:
وقتی پذیرای احساسات مشکل باشیم، می توانیم واکنش هایی را نشان دهیم که با ارزش های ما هم سو هستند.
برای افراد انعطاف پذیر، خودآگاهی ابزاری برای درک بهتر افکار و رفتار های خود است تا جایی که بتوانند روایت های کهنه ای که از خود دارند و دیگر به دردشان نمی خورد را اصلاح نمایند.
افراد برخوردار از انعطاف پذیری عاطفی اشتهایی سیری ناپذیر برای پیروزیت دارند. اگر نتوانند راهی پیدا نمایند، خودشان راهی را ابداع می نمایند. آن ها می دانند که هیچ چیزِ باارزشی به آسانی به دست نمی آید. تسلیم شدن و ناامیدی در مرام آن ها نیست و به خوبی می دانند که چطور استقامت و پشتکار داشته باشند.
نیوت گینگریچ (Newt Gingrich) می گوید:
پشتکار یعنی وقتی از انجام کار سختی خسته شدی، بازهم به کوشش و سخت کوشی ادامه دهی.
هر شکست، برای این افراد، فرصتی برای پیشرفت و بالاتر رفتن است. انسان هایی که انعطاف پذیری عاطفی دارند می دانند که برای رسیدن به هدف موردنظر باید فرآیند و راستا رسیدن به آن را طی نمایند و به توانایی های خود اعتماد داشته باشند.
گاهی، در دوره های سختی و رنج، پیدا کردن روزنهٔ امید به زندگی سخت است. ولی افرادی که از نظر عاطفی انعطاف پذیر هستند می توانند چیز های مثبتی را که در پسِ شرایط های سخت پنهان شده اند پیدا نمایند.
این افراد، برای عبورکردن از هر مانع و مشکل، به قدرت خود اعتقادی استوار دارند. پژوهش نشان می دهد، کسانی که به طور ذاتی و طبیعی انعطاف پذیر هستند شیوهٔ شرحیِ خوش بینانه ای دارند. یعنی سختی و مشقت را با عبارات مثبت و خوش بینانه شرح می دهند تا گرفتار احساس درماندگی و ناتوانی نشوند. آنها، به دلیلِ داشتن این ذهنیت و طرز فکر، در زمان بروز مسائل می توانند به سرعت ترس را از خود دور نمایند و تصمیم های قدرتمندانه ای بگیرند.
وقتی واژهٔ آسیب پذیری را می شنوید، چه واژه هایی به ذهن تان می آید؟ در ذهنِ بیشترِ مردم واژه هایی مانند ترس، شرم، گناه و بدگمانی تداعی می گردد. چون ما طوری تربیت و عظیم شده ایم که باور داریم آسیب پذیری، نشانه ای از ضعف است، درحالی که در واقعیت عکسِ این باور درست است. اگر می خواهید انعطاف پذیری عاطفی خود را افزایش دهید، باید روایت درونی تان را درمورد آسیب پذیری تغییر دهید.
ولی برای نشان دادنِ خودِ واقعی مان در این جهان باید شجاعت و انعطاف پذیری بسیار زیاد داشته باشیم. البته راه دیگر به مراتب ترسناک تر است. وقتی حقیقت خود را بیان نکنیم، بدون شک زندگی ای پر از ترس خواهیم داشت که در آن باید پشت نقابی مخفی شویم تا دیگران درموردِ ما احساس خوبی داشته باشند.
اگر آسیب پذیربودن شما را می ترساند، آن را با دوستانِ صمیمیِ خود و در محیطی تمرین کنید که در آن احساس امنیت می کنید. با گذشت زمان به نشان دادنِ احساساتِ خود به افراد دیگر نیز عادت می کنید.
وقتی بتوانیم در سطحی عمیق تر با خودمان ارتباط برقرار کنیم و از مخفی نکردنِ احساساتِ خود نترسیم، از نظر ذهنی قوی تر خواهیم شد. به این ترتیب، به زندگی کردنِ هم راستا با خودِ واقعی مان متعهد می شویم و هیچ چیز قدرتمندتر از این نیست که خودمان باشیم و چیزی را از دیگران پنهان نکنیم.
اگر دوست دارید با سرعت نور حرکت کنید و ذهن پرتلاطم و ناآرامی دارید، ممکن است که احساسات بر شما غلبه نمایند و مسلط شوند. ذهن آگاهی یا حضور در لحظه (mindfulness) روشی بسیار خوب در آرام کردن ذهن و بیشتر مسلط شدن بر افکارتان است.
اگر این شیوه را به عادتی روزانه تبدیل کنید، با گذشت زمان، احتمالش کم می گردد که ترس یا نگرانی بر شما غلبه کند. البته باید این مسئله را درک کنید که هدف از مراقبه این نیست که بر افکارتان مسلط شوید، بلکه با مراقبه نظاره گر افکارتان هستید و به خوبی می دانید که آن ها فقط افکاری هستند که می آیند و می فرایند. بنابراین، هرگز اسیر و گرفتار آن ها نمی شوید.
وقتی بتوانید در میانهٔ آشفتگی های زندگی آرامش را پیدا کنید، بهتر می توانید احساسات ناخوشایند و سختی را که در شما ایجاد شده است مدیریت کنید.
پذیرش واقعیت ها نخستین گام برای غلبه بر هر چیزی است. بیشتر اوقات پذیرش واقعیت ها یکی از سخت ترین کار هایی است که می توانیم انجام دهیم. برای دیدن واقعیت ها و پذیرفتن اینکه اوضاع خوب نیست به انعطاف پذیری احتیاج داریم.
وقتی اتفاق بدی رخ می دهد، ممکن است بخواهیم مشکل را رفع کنیم و اوضاع را به حالت قبل برگردانیم. ولی همواره این کار امکان پذیر نیست. در چنین اوضاعی باید با احساسات خود کنار بیاییم و هرچه پیش می آید بپذیریم.
البته پذیرش به معنیِ تسلیم شدن و کوشش نکردن نیست. فقط به این معنی است که چیز هایی را که وجود دارند و نمی توانیم تغییر دهیم بپذیریم تا برای چیز هایی که در آینده می توانیم تغییر دهیم آماده باشیم. پذیرش موجب می گردد که کنترل بیشتری بر احساسات و زندگی خود داشته باشیم.
وقتی چیز هایی را که نمی توانیم کنترل کنیم می پذیریم، عاقلانه تر رفتار می کنیم و در برخورد با مسائل احساساتی عمل نمی کنیم.
بیایید با هم صادق باشیم… توجه کردن به احساسات منفی و ناخوشایند و ناراحتی ها و دیدن آن ها حس خوبی را در ما ایجاد نمی نماید. بسیاری از ما ترجیح می دهیم که راه هایی را برای سرکوب کردن یا نادیده دریافتِ احساسات ناخوشایندمان پیدا کنیم. ولی اگر از فکرکردن درمورد احساسات ناراحت نماینده فرار کنیم، این احساسات همچنان در جسم ما باقی می مانند و سمّی می شوند.
پس هر زمان که متوجه شدید برای روبه رونشدن با احساساتِ ناخوشایندتان کوشش می کنید، در برابر تمایل شدید برای فرار از ناراحتی ها مقاومت کنید. به جای فرارکردن، شرایط ناخوشایند موجود را بپذیرید و به پیغامی که به شما می دهد گوش دهید. درون تان را آنالیز کنید و از خودتان بپرسید: چرا چنین حسی دارم و برای اینکه دوباره کنترل زندگی ام را در دست بگیرم چه کاری می توانم انجام بدهم؟
به راحتی می توانیم در مسئولیت ها و گرفتاری های روزمرهٔ زندگی غرق شویم و خودمان را فراموش کنیم. ولی اگر می خواهیم به انعطاف پذیری عاطفی برسیم، باید به خودمراقبتی اهمیت بسیار زیاد بدهیم.
خود مراقبتی فقط به کار هایی مانند استراحت در وانِ حمامِ گرم و معطر یا خرید لباس های نو برای خود محدود نمی گردد. خودمراقبتی یک سبک زندگی است که از عادت های روزانهٔ عشق ورزیدن به خود تشکیل شده است. وقتی این سبکِ زندگی را بپذیریم، پس از مدتی این عادت ها بدیهی و مسلم می شوند و به بخش جدایی ناپذیری از زندگی ما تبدیل می شوند.
سلامت عاطفی و جسمانی با یکدیگر مرتبط هستند. آیا می دانستید که جسم به شیوهٔ فکرکردن، احساس کردن و عمل کردن واکنش فیزیکی نشان می دهد؟ به همین دلیل، مراقبت کردن از ذهن و جسمِ خود اهمیت بسیار زیادی دارد.
وقتی متعهد می شویم که از خودمان مراقبت کنیم، بهتر می توانیم از موضعِ کنشگرا (غیرانفعالی) و درست بر چالش های زندگی غلبه کنیم.
آیا با افراد مثبت اندیش و خوش بینی در ارتباط هستید؟ اگر بلندپرواز نیستید و حس می کنید که در رنج ها و مسائل زندگی گرفتار شده اید، به احتمالِ زیاد دلیلِ آن وقت گذراندن با افرادی است که انرژی شما را پایین می آورند. انرژی منفی موجب خستگی و فرسودگی شما می گردد. اگر می خواهید در زندگی پیروز باشید، باید در انتخاب دوستان خود عاقلانه عمل کنید.
تعامل با افرادی که ما را ترغیب می نمایند فرد بهتری باشیم و پیشرفت کنیم باید از اولویت های مان باشد. تعامل با این افراد موجب می گردد که حس کنیم در جهان خوبی های زیادی وجود دارد. به علاوه، وقتی در زندگی با شرایط های سخت و سخت روبه رو می شویم، داشتن دوستان و اطرافیانِ مثبتْ شبکهٔ حمایتی قوی ای برای ما ایجاد می نماید که می توانیم بر آن تکیه کنیم.
وقتی در شرایط های سخت و سخت می خواهیم راستا درست را پیدا کنیم، حمایت و پشتیبانی دیگران اهمیت بسیار زیادی پیدا می نماید. الیوت فریدمن (Elliot Friedman)، پژوهشگری در زمینهٔ انعطاف پذیری، می گوید:
برخورداری از حمایت اجتماعی در تمام اشکال آن در مواجهه با چالش ها به ما یاری می نماید.
گاهی یاری خواستن از دیگران مشکل است، به ویژه اگر فردی باشیم که ترجیح می دهد به تن هایی بر مسائل و سختی ها غلبه کند. ولی در برخی از شرایط ها به کسی احتیاج داریم که بتوانیم بر او تکیه کنیم یا از نظرات و بازخورد او استفاده کنیم. در پژوهشی تعیین شده است که محیط های حمایتی در تواناییِ ما برای بلندشدن و دوباره روی پای خود ایستادن پس از شکست خوردن نقش مهمی دارند.
منبع: lifehack
ترجمه: سایت چطور
عکس: سراسر وب
منبع: فرادیدبلاگ پو: سیستم مدیریت محتوای بلاگ پو