افرادی که شهامت این را داشتند که زندگیشان را تغییر دهند

به گزارش شیوا مارکت، خبرنگاران: طبیعت انسان این است که می تواند به هرچیزی عادت کند و در عین حال از تغییر بترسد. افرادی که در این مطلب می بینید فهمیده اند که تغییرات به خودی خود ایجاد نمی شوند و قدرت ترک کردن شغلی که از آن متنفر بودند را پیدا کردند یا بعد از سال ها کاری که دوست داشتند را انجام دادند. امیدواریم این ماجرا ها الگوی خوبی برای کسانی باشد که می خواهند تغییر کنند، اما می ترسند.

افرادی که شهامت این را داشتند که زندگیشان را تغییر دهند

من نمیتونم از دستهام استفاده کنم، به همین خاطر با دهانم نقاشی می کشم. این اولین نقاشی رنگ و روغنم بود.

13 سال پیش تحصیل در رشته پزشکی رو شروع کردم. الان جراح قلب و ریه هستم و خوشحالم

سه سال پیش برای اولین بار در مقابل 5 نفر تک نوازی کردم و به شدت استرس داشتم. دیشب در مقابل بیش از 1000 نفر اجرا کردم و هر ثانیه اش رو دوست داشتم

من از 8 سالگی عینک می زدم و به شدت نزدیک بین بودم. سال پیش عمل لیزر کردم و اکنون بینایی کامل دارم. وقتی فهمیدم همه برگ های درخت رو بدون عینک میتونم ببینم گریه کردم. روز خوبی بود.

4 سال پیش من و برادرم تصمیم گرفتیم بریم دنبال علاقه مون و شرکت مبلمان زدیم. ماه پیش اولین جایزه مون رو بردیم. زیاد نیست، اما واقعا هیجان انگیزه

این برادر کوچیکم متیو است (18 ساله). متیو 6 هفته داشت که گفتن هیچوقت نمیتونه راه بره و باید همه عمر روی صندلی چرخدار باشه. 2 ماه پیش به او گفته شد که ممکنه روزی بتونه راه بره. حالا این متیو است، یک ماه تمرین کرده و حالا 40 متر بدون هیچ کمکی راه میره

پدرم تازه مدرک دکتراش رو گرفته (اولین دکتر تو خانواده مون، تو خانواده خیلی فقیری بزرگ شده) و من بهش افتخار می کنم.

فیل بعد از یک سال زندگی در خیابان ها، یک شغل در مک دونالد پیدا کرده، البته با کمک پلیس مهربانی که قبل از مصاحبه صورتش رو اصلاح کرده و لباس تمیز به او داده

نیم ساعت پیش بعد از سه سال افسردگی و بدبختی و بودن با بدترین آدم ها و مدیری که در زندگیم دیدم، از شغلم استعفا دادم. الان واقعا خوشحالم و اشک شوق میریزم.

بعد از 30 سال مصرف سیگار بالاخره ترکش کردم

بعد از 17 سال موهام رو کوتاه کردم

پدرم در سال 2018 پاهاش رو از دست داد و حالا در سال 2019 دوباره راه میره

من فعالم. 1600 کالری در روز غذا مصرف می کنم و ورزش می کنم. هرچیزی که به ذهنتون برسه میتونین بهش برسین، بهتون قول میدم.

برادرم به تازگی شغلش رو ترک کرده تا هنرمند بشه. از اون موقع تو یه کارخونه نوشیدنی کانادایی کار میکنه و قوطی ها رو طراحی میکنه

بالاخره از شغلم استعفا دادم و دو روز بعد تصمیم گرفتم یه کار هیجان انگیز انجام بدم. بنابراین تو 35 سالگی یک تخته شنا اجاره کردم و برای اولین بار موج سواری کردم. دوباره احساس زنده بودن میکنم

این دختر نابینا بالاخره در رشته حقوق فارغ التحصیل شد. مادرش 4 سال قبل از هر امتحان همه کتابهایش را برایش می خواند

بعد از سه هفته از عمل، بالاخره احساس میکنم دختر زیبایی هستم

از همسرم که آزارم می داد با یک فرزند شش ماهه جدا شدم و نزد والدینم رفتم و به عنوان یک هنرمند کار کردم. حالا پسرم هشت ساله است، کاری که دوست دارم انجام میدم، و امروز به اولین خونه خودمون میریم.

حدود شش ماه پیش از همه چی بدم میومد و تصمیم گرفتم همه چیز رو رها کنم و یه خونه کوچیک بسازم. بالاخره تمام شد.

5 سال پیش 17 ساله بودم که تصمیم گرفتم خودکشی کنم؛ در بیمارستان دلم شکست و به خودم قول دادم هرکاری کنم تا روزی به افراد آسیب پذی کمک کنم. الان 22 ساله هستم و به عنوان پرستار بیماران روانی فعالیت میکنم.

تصمیم گرفته وزنش رو کم کنه و دوستش به او قول داده کمکش کنه. هنوز لاغر نشده، اما یک قدم به هدفش نزدیک تر شده

منبع: brightside

kurdeblog.ir: مجله سرگرمی و گردشگری

منبع: برترین ها
انتشار: 1 تیر 1401 بروزرسانی: 1 تیر 1401 گردآورنده: shivamarket.ir شناسه مطلب: 6675

به "افرادی که شهامت این را داشتند که زندگیشان را تغییر دهند" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "افرادی که شهامت این را داشتند که زندگیشان را تغییر دهند"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید