دست از حقیر شمردن درام&zwnjنویسی بردارید!

به گزارش شیوا مارکت، به گزارش خبرنگار خبرنگاران در فارس، احسان شادمانی نمایشنامه نویس، فیلمنامه نویس و فیلمسازِ اهلِ شیراز دانش آموخته سینما در گرایش کارگردانیِ دانشگاه سوره تهران است. او دریافت بیش از سی دیپلم افتخار و تندیس برای نگارش نمایشنامه ، فیلمنامه، کارگردانی فیلم و تئاتر را از جشنواره های ملی در کارنامه هنری خود به ثبت رسانده است. تندیس بهترین نمایشنامه در بخش نمایشنامه نویسی چهارمین جشنواره تئاتر شهر تهران و دیپلم افتخار کارگردانی و دو تندیس بهترین نقش خوان برای بازیگران این تئاتر لیلا دوکوهکی و اسماعیل مرزبان در بخش نمایشنامه خوانی چهارمین جشنواره تئاتر شهر تهران از آن جمله است.

دست از حقیر شمردن درام&zwnjنویسی بردارید!

شادمانی، افزون بر فیلمسازی، دستی هم در تئاتر و نمایشنامه نویسی دارد. او که با نمایش علاءالدین و رویای پراید پرنده در جشنواره های تئاتر خوش درخشید و سپس رو به انتشار نمایشنامه آن در انتشارات افراز آورد و پس از آن آخرین پالایشگاه را در نشر نخستین ارایه کرد. این هنرمند سینما و تئاتر معتقد است که ناشران برای چاپ نمایشنامه در قالب ادبیات دراماتیک احترام قایل بشوند.

برای چاپ نمایشنامه هایت آیا سختی متحمل شدی؟

اولین نمایشنامه ام که چاپ شد، سختی چندانی نداشت، چون نمایشنامه آخرین پالایشگاه در یک مسابقه

در اختلاف نظرهای ناشران سینما-تئاتر همین بس که آنقدر اتفاق نظر ندارند که تصمیم بگیرند بلاخره همگی کلمه نمایشنامه را سرهم بنویسیم یا بنویسیم نمایش نامه!

نمایشنامه نویسی ملی، برگزیده شده بود و توسط دبیرخانه جشنواره چاپ شد. اما چاپ مجموعه نمایشنامه ام در نشر افراز سختی داشت. نخستین مشکل مجاب کردن ناشر به چاپ نمایشنامه های یک نمایشنامه نویس جوان بود. خُب همان دوران نمایشنامه علاءالدین و رویای پراید پرنده تندیس بخش نمایشنامه نویسی و نمایشنامه خوانی را در چهارمین جشنواره تئاتر شهر به دست آورد و با حمایت فرهاد مهندس پور که موافقت نموده بود مقدمه ای بر کتاب بنویسد، این مهم برای این سه نمایشنامه رخ داد.

اصولاً فکر می کنی نمایشنامه در میان مخاطبان کتاب جایگاهی دارد؟

این سوال معمولاً ازسوی ناشران ناآشنا هم مطرح است و در خود نوعی سرکوبِ نهفته دارد که بابا ما رمان های خوب را هم به زور چاپ می کنیم، نمایشنامه که چه جای خود را دار! اولین جواب می تواند این باشد که اگر هم جایگاهی ندارد شما برای ادبیات دراماتیک این سهم را قائل باشید. سهمی زیادی از شمارگان نشر در حوزه تئاتر را متون ترجمه خارجی دارد و امانِ بریده من از چاپ بعضی از ترجمه هاست. هر نویسنده خارجی زبان را که بیشتر تنورش داغ باشد، ممکن است چندباره ترجمه نمایند، بدون اینکه مرجعی برای تصمیم گیری یا رتبه بندی ترجمه ها وجود داشته باشد. در تخصص من البته نیست که در خصوص ترجمه نظر بدهم، اما به عنوان تئاترورزِ جدی فرق ترجمه در خدمت زبان مبداء را با ترجمه دم دستی متوجه می شوم.

نمایشنامه ای از غلامحسین ساعدی را می خواندم از نشری معتبر که چهار، پنج صفحه که ورق می خورد ناگهان به اشتباه ترجمه به اشعار لورکا می رسیدی. خب اگر از چنین ناشری بپرسی که قطعاً می گویند چاپ نمایشنامه جایگاهی

آنقدر که گوشمان را با این جمله و گزاره ضعف فیلمنامه در سینمای ایران مالش داده اند که کسی فکر نمی نماید مخاطب جدی مثلاً در حوزه درام نویسی چقدر به فیلمنامه های اُرجینال دسترسی دارد. فیلمنامه اُرجینالِ نویسنده را چگونه باید تهیه کند؟!

ندارد. آن اهمیت به چاپ و خوانش نمایشنامه را باید ابتدا نهاد تئاتر به چاپ نمایشنامه بدهد. در اختلاف نظرهای ناشران سینما-تئاتر همین بس که آن قدر باید یکدیگر اتفاق نظر ندارند که تصمیم بگیرند بلاخره همگی کلمه نمایشنامه را سرهم بنویسیم یا بنویسیم نمایش نامه! هر کدام می گویند در نشر ما اینجوری می نویسیم.

برای انتها نامه کارشناسی ارشدم آنقدر جستجو کردم اما آخر هم نفهمیدم که آخر کلمات حرف ی بگذارم یا همزه؟! همین کتاب مجموعه نمایشنامه خودم با کلی رفت وبرگشت در آخر در چهارصد نسخه از هزاروصد نسخه با درج نشدن نویسندگان مقدمه و درج جوایز چاپ شد و ناشر هم زیربارِ این اشتباه نرفت و چهارصد نسخه اشتباه را با نسخه های سالم وارد بازار کرد.

در تنظیم و صفحه بندی و حتی رسم الخط درام نویسی فارسی وقتی مبانی وجود ندارد و تنظیم دیالوگ و شرح صحنه هم این مشکل به قوت خود باقی ست. هر ناشری راه خود را می رود. خب همه اینها باعث می گردد که حتی مخاطب تئاتری هم نمایشنامه نخواند. البته هستند ناشرانی باهوش که نویسندگان فارسی زبان را به خوبی به مخاطبان معرفی می نمایند، محمد رضایی راد یکی از آنهاست، نمایشنامه های فعل و فرشته تاریخ هر دو به چاپ های چندم هم رسیده اند و اقبال عمومی دارند.

بجز تئاتری ها آیا مخاطب دیگری برای نمایشنامه در قالب کتاب متصور هستی؟

جواب این سوال را با یک سوال آغاز می کنم؛ چرا از چاپ فیلمنامه های سینمایی استقبال نمی گردد؟ خب به این دلیل که عموماً فیلمنامه های خارجی از روی متون اصلی ترجمه نمی شوند، شما فیلم نوشت اثر را می خوانی. همین باعث دوری می گردد. آن قدر که گوشمان را با این جمله و گزاره ضعف فیلمنامه در سینمای ایران مالش داده اند اما کسی فکر نمی نماید مخاطب جدی مثلاً در حوزه درام نویسی چقدر به فیلمنامه های

این برای یک دانشجوی رشته حقوق حتماً جذاب است که نمایشنامه های جرم شناسانه را در کالبد نمایشنامه در دهه 90 شمسی آنالیز کند

ارجینال دسترسی دارد. فیلمنامه ارجینالِ نویسنده را چگونه باید تهیه کند؟

اما در خصوص مخاطب عادی، آیا این مردم عادی نیستند که نمایشنامه های علی رضا نادری را می خوانند. آیا قدری از چاپ های متعدد مجموعه فیلمنامه های اصغرفرهادی را همان ایرانیان علاقه مند به داستان گویی و علاقه مند به رمان فارسی نخوانده اند؟ قطعاً بعضی جامعه شناسان هم گوشه چشمی داشته اند.

اتفاقاً به نظرِ بنده، می گردد کلان تر و از دریچه مطالعات فرهنگی به چاپ نمایشنامه نگریست و آن را سبک نشمرد، چرا که بروز اساطیر، بسیاری از سنت های فلاسفه یونانی و ... از دیرباز در نمایشنامه نویسی بروز و حضور پیدا نموده است، آیا ما امروز برای مطالعه جامعه آتنی باستان، ناگزیر نیستیم که بجز افلاطون و ارسطو به سراغ درام نویسان بزرگی چون سوفوکل و اوریپید برویم؟ برای شناخت اساطیر زن چه مطالعه ای بهتر از آثار اوریپید؟! باید دست از حقیرشماری درام نویسی برداشت. درام نویسی یک مقوله بسیار جدی است. فقط وقت گذرانی که نیست، بعضی ممکن از سر پژوهش به سراغش بیایند. مثلاً یک دانشجوی رشته حقوق ممکن است برایش جذاب باشد که نمایشنامه های جرم شناسانه را در کالبد نمایشنامه در دهه نود شمسی آنالیز کند. خب از کجا باید اینها را پیدا کند و بخواند؟

ناشران برای چاپ نمایشنامه چه شرایطی را در نشر می گیرند؟

قبلاً در شیراز یادم است که یکی دوتا نشرهای کوچک وقتی نمایشنامه هایم جایی برگزیده می شد با نامردی می گفتند چاپ می کنیم اما پخشش را خودت باید به عهده بگیری. این یعنی خودت کارتن های

بجز دو، سه ناشر متخصص در حوزه تئاتر، الباقی چاپ نمایشنامه را به زحمت قبول می نمایند یا اصلاً قبول نمی نمایند. از این گذشته چاپ چهارصد نسخه ای و دویست نسخه ای که اسمش چاپ نیست!

کتاب را باید بگذاری در خانه و به کتاب فروشی های سطح شهر التماسِ فروش کنی. برای درک و تصور بهتر این شرایط بد نیست نگاهی به یکی از سکانس های فیلم درخت گلابی وحشی نوری بیلگه جیلان بیندازیم، در آنجا هم نویسنده جوان که با هزار مشقت رمانش را چاپ نموده است وقتی از سربازی به مرخصی می آید، متوجه می گردد که کارتن های کتابش را نم باران برداشته است و حتی مادرش رمان او را نخوانده است. به جز دو سه ناشر متخصص در حوزه تئاتر، الباقی چاپ نمایشنامه را به زحمت قبول می نمایند یا اصلاً قبول نمی نمایند. از این گذشته چاپ چهارصدنسخه ای و دویست نسخه ای که چاپ نیست اسمش.

در زمینه چاپ نمایشنامه چه تجربیاتی به دست آورده ای؟

تجربه شخصی ام این است که باید خیلی جدی به نوشتن و مطالعه ادامه داد. درام خوب راهش را تا تمام محافل ادبی و سینماتئاتری دنیا باز می نماید. پس کار درام نویس نوشتن فیلمنامه یا نمایشنامه خوب است. با ساختار و ساختمان نمایشی درست است که هم خواننده عادی لذت ببرد هم جامعه حرفه ای و مرتبط. اینکه چاپ بگردد یا نه، اجرا بگردد یا نه اصلاً در گام نوشتن اهمیتی ندارد. من به عنوان درام نویس تا قبل از ازدواجم هیچ حمایتی از سمت خانواده ام نشده ام، همه آنچه به دست آوردم و نیاوردم محصول خودم است. پشتِ کسانی مثل من زخمی ست از سَبُک انگاری رشته مان. فقط با حالتی بغض گونه به پشت سرمان نگاه می کنیم، البته این در نوع خودش خوب است چون ایده و حس نوشتن در تو تمام نمی گردد.

به نظر شما در زمینه نمایشنامه نویسی در قالب کتاب اهالی تئاتر شیراز چه جایگاهی در کشور دارند؟

تئاتر شیراز فرزندانش را از خود رانده است. در زمینه چاپ نمایشنامه هم باید از ناشران

نشر آثار فرهنگی مثل نهاد تئاتر باید خود را از سلطه مرکز خارج کند و در مواردی چیزی را که به درد نهاد تئاتر می خورد، منتشر کند

معتبر شیراز پرسید چرا نگاهی به چاپ نمایشنامه و مبانی تئاتری ندارند. اگر هم چیزی در این حوزه ها در شیراز چاپ گردد عبوس است و شبیه به نشرهای سازمانی ست و یک کتاب کارمندی بدون بهره برداری، به عنوان مثال، شما نگاهی به کتاب قطور تاریخ تئاترفارس نوشته استاد احمد سپاسدار داشته باشید متوجه منظور من می شوید. این کتاب فهرست نویسیِ اجراهاست و خبری از نگاه تاریخی-پژوهشی یا یک رویکرد خاص نیست. چون سلیقه و نگاه حرفه ای و زیباشناختی در آن مستتر نیست. مخاطب وقتی یک کتاب را در دست می گیرد باید با دقت در دستور زبان، ویراستاری و طراحی و ... احساس رضایت کند و بداند که با یک کتاب جدی روبه روست. بسیاری نمایشنامه ها لذت ِ خواندشان در دانستن شرایط مفروض روزگارشان و تحلیلی ست که ناشر می تواند در قبل یا بعد از متن اصلی در کتاب پیوست کند، اما وقتی با سهل انگاری چاپ بشوند روزگار کتابِ تئاتری می گردد همین. من به این مدل سهل انگاری می گویم از سر اجبار و کارمندی کار کردن. در نتیجه آثار جدی در شیراز در حوزه تئاتر و نمایشنامه نویسی چاپ نمی گردد که بگردد جایگاهی برای آن متصور بود. اگر چیزی هم چاپ بگردد کسی برای دل خودش با هزینه های کم چاپ نموده است. می دانی! مسئله درام نویس بااستعداد از صنعت نشر جداست. این ناشر است که باید احساس احتیاج کند نه اینکه نویسنده به او التماس کند و بعد هم دستمزدی دریافت نکند. نشر آثار فرهنگی مثل نهاد تئاتر باید خود را از سلطه مرکز خارج کند و در مواردی چیزی که به درد نهادتئاترش می خورد را منتشر کند. مثل تاریخ تحلیلی تئاتر در شیراز و فارس.

تا8: تا8: مجله نقد و بررسی کالا ها و محصولات برندها مختلف

منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران
انتشار: 25 مرداد 1400 بروزرسانی: 25 مرداد 1400 گردآورنده: shivamarket.ir شناسه مطلب: 26071

به "دست از حقیر شمردن درام&zwnjنویسی بردارید!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "دست از حقیر شمردن درام&zwnjنویسی بردارید!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید