شکسپیر؛ در محاصره طاعون

به گزارش شیوا مارکت، در این زمان، با شیوع طاعون در اولاف مقدس این احتمال وجود دارد که او یکی از قربانیان طاعون بوده باشد. در این صورت، طاعون باید بیش از آنکه می دانیم به شکسپیر نزدیک شده باشد، به ویژه اگر مقامات محلی دستور به قرنطینه خانه های آلوده داده باشند.

شکسپیر؛ در محاصره طاعون

در اواخر جولای 1606، در بحبوحه فصل تئاتری که شاید شامل بهترین گروه از نمایش های جدید تا آن دوران - شاه لیر و مکبث شکسپیر، ولپن بن جانسون تراژدی انتقام جو اثر توماس میدلتون- می شد، کمپانی شکسپیر، مردان پادشاه، پرچم خود را در تئاتر گلوب پایین آوردند و در های تماشاخانه شان را قفل کردند.

طاعون برگشته بود. دو سال پس از شیوع بیماری که موجب مرگ بیش از 30 هزار نفر در لندن شده بود، هیات مشاورین سلطنتی حکم بر آن دادند اجرا های عمومی باید متوقف گردد. تعداد آدم هایی که هر هفته از طاعون جان خود را از دست می دادند از عدد 30 فراتر رفت.

با این حال به نظر می رسد راه گریزی هم برای بازیگرانی وجود داشت که قصد امرار معاش گاه به گاهی در پیچ وخم قواعد داشتند و اجرا ها مجددا از سر گرفته می شوند، در حالی که آمار مرگ ومیر های ناشی از طاعون در هفته به رقم 40 نفر و فراتر می رسد.

آرشیو هیات مشاورین سلطنتی برای این دوره در آتش سوزی سال 1618 از بین رفته است؛ بنابراین ما هرگز نمی دانیم دقیقا چه تعداد تماشاخانه بسته می گردد، اما در نمایشنامه کوچه قوچ (1608) اثر لردینگ بری به انعطاف پذیری اشاره می گردد؛ جایی که شخصیتی می گوید من به عنوان یک بازیگر تازه کار طبق لایحه طاعون با 40 مورد تاییدیه رو به زوالم. در هر صورت، در اواخر جولای 1606، با افزایش تعداد هفتگی قربانیان طاعون، نمایش های عمومی حداقل در فصل تابستان به خاتمه می رسند.

علایم طاعون وحشتناک بود: تب، نبض تند و بی نفسی و به دنبال آن درد در ناحیه کمر و پا، تشنگی و لکنت. بعضی هم از محنت سنگینی سر، تشویش و ناراحتی ذهنی رنج می بردند. خیارک -تورم شدید غده لنفاوی، مشهور به ورم یا زخم طاعون- در کشاله ران، زیر بغل یا گردن شکل می گرفت، سپس دچار پارگی و باعث چنان درد آزاردهنده ای می شد که بعضی قربانیان از پنجره ها خود را پایین پرتاب می کردند.

پایان، گفتار سخت می شد و قربانیان پیش از تسلیم بر اثر نارسایی قلبی، دچار جنون یا رنج ناشی از هذیان می شدند. روش وحشتناکی برای مردن بود و افتضاح برای شهادت دادن. 10 تا 35 ساله ها به خصوص آسیب پذیرتر بودند.

در ابتدا به نظر می رسید با نزدیک شدن به پاییز بیماری کاهش می یابد، چراکه تعداد قربانیان طاعون از اوج 116 نفر در هفته در خاتمه آگوست به عدد 87 در اواخر سپتامبر کاهش یافت. جیمز ششم، با نگرانی از اینکه مجلس قبل از کریسمس نمی تواند برنامه های او را برای اتحادیه اسکاتلند و انگلیس آنالیز و تایید کند، به هیات مشاورین سلطنتی فشار آورد تا برای مقابله با شیوع بیماری اقدامات بیشتری انجام دهند.

شورا به نوبه خود خواهان هوشیاری بیشتر از سوی مقامات محلی می شوند و از شهردار شکایت می نمایند، چراکه لندنی های بیشتری صلیب های قرمز رنگ را روی در خانه های آلوده و قرنطینه شده خود می کشیدند. شهردار در پاسخ به این شکواییه وعده داد برای جلوگیری از این کار، قدم هایی در استفاده از رنگ روغن به جای رنگ های پایه آب بردارد.

در اوایل اکتبر، تعداد مرگ هفتگی طاعون به طور غیرمنتظره به 141 رسید و بر اثر شیوع بیماری در مرحله جدید، در آن ماه نزدیک به 600 لندنی درگذشتند. شهردار قول داد با اقدامات سختگیرانه تری واکنش نشان دهد، گدایان از شهر بیرون رانده می شوند، نگهبانان خارج خانه های آلوده پست می دهند و کسی دیگر حق بیرون آمدن از خانه های مذکور را ندارد.، اما همه می دانستند این وعده هایی نیست که بتوان به راحتی حفظ شان کرد: باوجود هزاران لندنی به تازگی آلوده شده، مقامات فاقد منابع و نیروی انسانی برای تضمین قرنطینه خانه های آلوده بیشتر بودند.

هنگامی که ماه جولای طاعون در لندن رخ می دهد، کلیسای شکسپیر، اولاف مقدس خیابان سیلور، واقع در شمال غربی لندن، جان سالم به در برده بود. اولاف مقدس یک کلیسای کوچک بود و در دهه قبل از سال 1606، ناقوس های کلیسا تنها به طور متوسط دو بار در ماه برای مرگ نواخته می شد (به استثنای سال طاعونی 1603، هنگامی که 125 از هم محله ای ها مردند)؛ حتی زمانی که ده ها نفر در هر هفته از طاعون در دیگر محلات لندن، در تابستان 1606 می مردند، حتی یک خاکسپاری در مرداب اولاف مقدس از آوریل ثبت نشد و تنها دو نفر پیش از خاتمه آگوست در محله مردند.

جان فلینت، کشیش تحصیلنموده در کمبریج، ثبت اطلاعات کلیسا را ادامه می دهد. هنگامی که او مرگ ها را ثبت می نماید، تنها تاریخ و نام و شغل متوفی (و اگر خدمتکار، همسر یا کودک بود، رابطه او با یک صاحبخانه) را ذکر می کرد. درحالی که فلینت گاهی اوقات جزییات یک ولگرد را هم ثبت می کرد، مدخل هایش مختصرند.

او مانند بعضی دیگر، علت مرگ را ثبت نمی نماید. هر تلاشی برای ردیابی موارد طاعون در کلیسای شکسپیر باید با روش های دیگر بازسازی گردد. اقبال خوب کلیسا تا سپتامبر ادامه یافت. کلیسای قدیمی رو به ویرانی که باید به سال 1609 تخریب و نوسازی می شد، میزبان نماز یکشنبه بود، ساکنان محله باید دست محافظ مشیت الهی را در محل کار احساس می کردند.

اوایل اکتبر، شانس کلیسا از بین رفت. اگر طی مدت زمان کوتاهی مرگ های متعدد بر اثر طاعون زیر یک سقف رخ می داد تا اواخر دسامبر 1606 شیوع بیماری حداقل جان 12 نفر را گرفته بود. این احتمال قوی وجود دارد که طاعون بیشتر جوان ها را آلوده می کرد و عامل بیشتر مرگ ومیر های آن موقع بود، از همین رو طاعون باید عامل دو مرگ ثبت نشده کلیسا هم باشد؛ یکی ویلیام هاوسون صدقه بگیر یا گدا، سن نامعلوم که شاید در خاتمه دسامبر به هر علتی مرده است.

مورد دیگر صاحبخانه شکسپیر، ماری مونتجوی بود. احتمالا هنوز 40 سالش نشده بود که در 30 اکتبر در قبرستان کلیسای اولاف مقدس، در اوج شیوع بیماری دفن می گردد.

یکی از واقعیت های عجیب وغریب در خصوص آثار به جا مانده در زندگی شکسپیر این است که ما درباره هر آنچه میان نمایشنامه نویس مونتجوی ردوبدل شده، بیشتر از مصاحبه های شکسپیر و همسرش می دانیم. در 1604 از شکسپیر خواسته می گردد برای حل بحران محلی در خانه مونتجوی یاری کند.

خانواده ای که یک دهه قبل فرزندشان را از دست داده بودند و تنها یک وارث زنده داشتند، دختری به نام ماری. آنان همچنین کارگری ماهر به نام استفان بلوت داشتند که زیر یک سقف با آن ها زندگی می کرد، جوانی مطلوب که مونتجوی ها امیدوار بود با مری ازدواج کند و از روی میل ماری را به استفان پیشنهاد دادند.

ما این را می دانیم، همراه با جزییات درگیری و شهادت متعاقب شکسپیر، از اختلاف بر سر مهریه مشخص شده که هشت سال بعد در دادگاه مختومه می گردد، اطلاعاتی که 1910 کشف شد. شکسپیر در استشهادیه اش به دادگاه، به قول خودش می گوید مونتجوی از او خواسته و استدعا نموده تا بلوت را برای انجام ازدواج مذکور به حرکت وادارد و ترغیبش کند و شکسپیر بر این اساس خواسته های مونتجوی را اجابت می نماید.

شکسپیر حدود 1602 به خیابان سیلور نقل مکان می نماید. به نظر می رسد او اندکی پس از درگذشت مونتجوی، اولاف مقدس را ترک می نماید. کشیش علت مرگ مونتجوی را ثبت نمی نماید و در توضیح دادگاه سال 1612 هم هیچ اشاره ای نیست.

در این زمان، با شیوع طاعون در اولاف مقدس این احتمال وجود دارد که او یکی از قربانیان طاعون بوده باشد. در این صورت، طاعون باید بیش از آنکه می دانیم به شکسپیر نزدیک شده باشد، به ویژه اگر مقامات محلی دستور به قرنطینه خانه های آلوده داده باشند.

اینکه شکسپیر درباره زنی که از او استدعا نموده بود، چه فکر می نموده و اینکه چرا او خیلی زود پس از مرگ زن خیابان سیلور را ترک می نماید، باید به مثابه بخش مهمی از زندگی شخصی اش، مثل یک راز باقی بماند. این قسمت به ما یادآوری می نماید قطعات اندکی از وجود شکسپیر به جا مانده است، به ویژه مواردی که درمورد روابط شخصی اوست.

کشف قابل توجه یک قرن گذشته از اختلافات حقوقی مربوط به مهریه، در رابطه با بقای آرشیو کلیسای اولاف مقدس، به ما اجازه مختصرترین نگاه های اجمالی می دهد که تصور کنیم این دوران شاید یکی از شادترین ادوار زندگی شکسپیر بوده باشد و خیلی زود، به یکی از نگران نماینده ترین و ترسناک ترین لحظات زندگی تبدیل می گردد.

شاید او اصلا به این مساله فکر هم ننموده بود که دو بار جان سالم به در برده است: نخست، نوامبر سال قبل، از انفجار و شعله های باروت و دوم تقریبا یک سال بعد، از شیوع طاعون که به در خانه اش رسیده بود.

زندگینامه نویسان دوست دارند چرخش های حرفه ای شکسپیر را به شرایط روانی او نسبت دهند (بنابراین او باید هنگام نوشتن کمدی ها و سونات ها، عاشق بوده باشد، هنگام نوشتن تراژدی ها، افسرده و هنگام غم و اندوه هملت را نوشته باشد). درحالی که زندگی شخصی او باید با همان قدرتی اطلاع داده گردد که خودش می نوشت.

ما هیچ تصوری از احساس شکسپیر طی یک ربع قرن نداریم، دورانی که به شکل مداوم می نویسد و ما این امر را از کارهایش دریافت می کنیم (که عمدتا باعث آگاهی از شرایط طاعون در آن دوره می گردد و مهم نیست شکسپیر به چه میزان تاثیر طاعون را تجربه نموده است).

چیز های بیشتری در خصوص چگونگی فاجعه جوندگان در 1606 می دانیم که حواشی زندگی حرفه ای شکسپیر را دستخوش تغییر می نماید، چراکه شروع خاتمه کمپانی های تئاتر پسرانه لندن (در آن موقع زن ها حق کار در تئاتر را نداشتند) - Pauls Boys و Children of Revels - را رقم می زند. کمپانی شکسپیر جایگزین بازیگران پسر در تئاتر سرپوشیده بلکفرایرز می گردد. این تغییر و تحول در طول زمستان باعث تغییر ترکیب مخاطبانی می گردد که شکسپیر برای آنان می نوشت.

شایان ذکر است این تغییر و تحول بازتابی از چگونگی شیوع طاعونی است که شاید منجر به مرگ شکسپیر می شد. شکسپیری به سمت نوعی درام قدرتمند، بهره مند از فضای مملو از نور شمع بلکفرایرز - شاید به یادماندنی ترین صحنه فوق العاده در داستان زمستانی که در آن مجسمه به ظاهر مرده هرمیون زنده می گردد - سوق می یابد.

kheimehnews.ir: خیمه نیوز، با مجله اخبار شامگاهی خیمه نیوز همراه شوید.

منبع: فرادید
انتشار: 27 دی 1400 بروزرسانی: 27 دی 1400 گردآورنده: shivamarket.ir شناسه مطلب: 21415

به "شکسپیر؛ در محاصره طاعون" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "شکسپیر؛ در محاصره طاعون"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید