یادی از جواد حدیدی در سالگرد درگذشت
به گزارش شیوا مارکت، بیست وهشتم مردادماه 18 سال از درگذشت جواد حدیدی، نویسنده و مترجمی که از او آثاری چون از سعدی تا آراگون و اسلام از نظر ولتر به جا مانده است می گذرد.
به گزارش خبرنگاران، جواد حدیدی نویسنده، محقق و مترجم پنجم آذرماه سال 1311 در قم به جهان آمد. او پس از اتمام تحصیلات حوزوی در شهرستان قم، در سال 1333 در رشته ادبیات فرانسه و دبیری از دانشگاه تهران فارغ التحصیل و به عنوان دبیر در دبیرستان های مشهد به کار مشغول شد.
حدیدی در سال 1336 به اخذ درجه تحصیلی معادل لیسانس ادبیات فرانسه از دانشگاه ژنو نائل شد. همچنین به عنوان ریاست اداره آموزش مشهد، ریاست کتابخانه دانشکده ادبیات و علوم انسانی، مدیرمسئول و صاحب امتیاز مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی، معاونت دانشکده و ریاست دانشکده ادبیات و علوم انسانی، مدیر کل برنامه ریزی زبان فرانسه برای دانشگاه های کشور، عضو پیوسته فرهنگستان زبان وادب فارسی و مدیریت گروه ادبیات تطبیقی در طول سال های متمادی به خدمت مشغول بود.
از جواد حدیدی کتاب ها و مقاله های بسیاری به زبان های فارسی و فرانسه منتشر شده است. تعدادی از کتاب های تألیفی و ترجمه ای او به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی ایران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد برگزیده و معرفی شده است که از آن جمله می توان به ترجمه کتاب حدیث عشق در شرق و تالیف کتاب از سعدی تا آراگون اشاره کرد.
جواد حدیدی بر اثر بیماری در تاریخ 28 مردادماه سال 1381 در تهران درگذشت.
موسسه فرهنگی شهر کتاب با یادی از این نویسنده و مترجم فقید به مناسبت سالروز درگذشت او، گزارش کوتاهی از نشست نگاهی در آینه را که در تابستان 85 برگزار شده بازنشر کرده است که در ادامه می آید:
سالروز درگذشت دکتر جواد حدیدی، نویسنده کتاب از سعدی تا آراگون بهانه ای بود تا در شهر کتاب مرکزی بحثی درخصوص ادبیات تطبیقی صورت گیرد.
در ابتدای این نشست علی اصغر محمدخانی به تعریفی از ادبیات تطبیقی پرداخت و در این باره شرح داد: ادبیات تطبیقی از شاخه های نقد ادبی است که به سنجش آثار، عناصر، انواع سبک ها، دوره ها، جنبش ها و چهره های ادبی و به طور کلی مقایسه ادبیات در مفهوم کلی آن در دو یا چند فرهنگ و زبان مختلف می پردازد. ادبیات تطبیقی از ادبیات و روابط ادبی ملل مختلف و بازتاب ادبیات یک ملت در ملت های دیگر سخن می گوید. در سال های پایانی دهه 1820 ادبیات تطبیقی نخست در فرانسه پدید آمد، البته نه به مفهوم گسترده ای که امروزه به کار می رود. در سال 1982 ویلمن از استادان دانشگاه سوربن نخستین بار اصطلاح ادبیات تطبیقی را به کار برد. کار ادبیات تطبیقی فقط سنجش ادبیات دو ملت نیست، بلکه هدف آن بررسی پیوندهای ادبی میان ملت ها است. پژوهشگری که در این عرصه فعالیت می کند همانند کسی است که در مرز میان دو یا چند ملت می نشیند و داد و ستدهای ادبی فرهنگی میان آنان را ثبت و بررسی می کند. ادبیات تطبیقی پس از فرانسه به سوئیس، ایتالیا، مجارستان و انگلستان راه یافت. در 1878 نخستین کنگره جهانی ادبیات تطبیقی به ریاست ویکتور هوگو و سخنگویی تورگنیف در پاریس برگزار شد.
او با اشاره به اهمیت پژوهشگران آلمانی در تکوین ادبیات تطبیقی یادآور شد: بسیاری از خاورشناسانی که آثارشان به زبان فرانسه انتشار یافته، از آلمان برخاسته اند. ژول مول مترجم شاهنامه از همین گروه بود. در سال 1887 ماکس کخ مجله ادبیات تطبیقی را در آلمان منتشر کرد که چاپ و نشر این مجله تا 1910 ادامه یافت. در آغاز سده بیستم دانشگاه های آمریکا و روسیه و سپس ژاپن این رشته را در دانشگاه های خود دایر کردند. بدین ترتیب تقریبا نیم قرن ادبیات تطبیقی راهی دراز پیمود. از فرانسه برخاست، به کشورهای همجوار رفت، سپس روانه سرزمین های دوردست شد. امروزه در بیشتر کشورهای جهان رشته ها یا نهادهای ویژه ادبیات تطبیقی دایر است.
محمدخانی با اشاره مختصر به زندگی جواد حدیدی و تلاش هایی که او در ادبیات تطبیقی صورت داده است درخصوص آثار او شرح داد: دکتر حدیدی در کتاب از سعدی تا آراگون تنها به ذکر تاثیر یک شاعر ایرانی در آثار یک شاعر یا نویسنده فرانسوی اکتفا نکرده، بلکه تاثیر ادبیات فارسی را در طول چهار قرن، یعنی مهم ترین دوران ادبیات فرانسه، در کلیه متون منظوم و منثور بررسی کرده است. پایه گذار ادبیات تطبیقی در ایران فاطمه سیاح بود و کار اصلی دکتر حدیدی بررسی تاثیرات ادبیات فارسی در ادبیات فرانسه بود.
در ادامه این نشست ابوالحسن نجفی درخصوص آثار فاطمه سیاح مطالبی اظهار داشت و درخصوص شرایط ادبیات تطبیقی در ایران آن دوران گفت: بیشتر استادان از موضوع اصلی ادبیات تطبیقی بی خبر بودند، درس آن ها یا درباره مکتب های ادبی غرب بود یا عمدتا به مقایسه بخش هایی از ادبیات ایران با یکدیگر یا به ادبیات غرب اختصاص داشت. آن ها گمان می کردند ادبیات تطبیقی یعنی تطبیق ادبیات ایران با ادبیات کشورهای دیگر.
این مترجم به نحوه آشنایی خود با نوشته های حدیدی اشاره و درخصوص کتاب او درباره ولتر شرح داد: دکتر حدیدی تمام آثار و حتی نامه های ولتر را خواند. او در این کتاب شرح می دهد که ولتر چگونه در ابتدا در ضدیت کامل با مذهب اسلام قرار داشت جست وجو و مطالعه بیشتر تدریجا به این نتیجه رسید که تسامحی که جست وجو می کند در اسلام هست و در اواخر عمر نظر او به کلی تغییر کرد و مقالاتی در تجلیل اسلام نوشت. تمام این مسائل را دکتر حدیدی در کتاب اسلام از نظر ولتر آورده است. این کتاب بیانگر آن است که نویسنده آن با مفهوم پژوهش در مفهوم امروز آشنا است. راهنمای او در این کتاب اتیامبل بود که مقدمه ای بر این کتاب نوشته است.
پس از آن دکتر طهمورث ساجدی درباره پیشینه ادبیات تطبیقی یادآور شد: ادبیات تطبیقی مانند سایر علوم و دانش ها پیشینه ای داشت که دکتر حدیدی از آن به جهان وطنی و غریب گرایی یا غیربومی مآبی یاد کرده است. این دو جریان ادبی قبل از ادبیات تطبیقی وجود داشت. در ابتدای قرن نوزدهم که هنوز ادبیات تطبیقی شکل نگرفته بود، ادبیات بیگانه در بعضی از شهرهای فرانسه مانند مارسی، لیون و پاریس تدریس می شد و ادبیات تطبیقی هم تحت لوای ادبیات بیگانه بی آن که نامی از آن برده شود، بیان می شد. در این ایام سه نفر در راس ادبیات تطبیقی قرار داشتند: کلود فوری یل، ژان ژاک آمپر و فرانسوا ویلمن. اصطلاح ادبیات تطبیقی را ویلمن برای اولین بار استفاده کرد. گوته در زمان منتشر کردن دیوان شرقی خود، پیشنهاد ادبیات شرقی را مطرح می کند. در آن جا است که برای اولین بار، فرارفتن ادبیات از یک مرز و ورود به مرز دیگر و ورود از یک قاره به قاره دیگر مطرح می شود. در اواسط قرن نوزدهم ادبیات تطبیقی در آلمان به اوج شکوفایی خود می رسد. متاسفانه هر چه ایرانیان از ادبیات تطبیقی می دانند از متون فرانسوی است اما از آلمان، انگلستان، اسپانیا و ایتالیا چیزی نمی دانیم. در اواخر این قرن دو مجله ادبیات تطبیقی در مجارستان و آلمان منتشر می شود. در این دوران آلمانی ها درباره مضمون شناسی کار می کنند و فرانسویان از این وحشت دارند که آن ها به اصل فرانسوی خود بازگردند و همه چیز را آریایی بدانند. بنابراین به طور جمعی توافق می کنند که صحبتی از مضمون شناسی نشود تا این که در دهه 1960 که یک بلژیکی این کار را می کند و فرانسویان آن را می پذیرند. در اواخر این قرن اتفاق مهمی در انگلستان روی می دهد؛ انگلستانی که نسبت به فرانسه و آلمان عقب است. تا این که هاچسن پازینت اولین کتاب را درباره ادبیات تطبیقی و تاریخچه آن در 1886 می نویسد. بعدها تئودور مونت مفهوم ادبیات جهانی را در ادامه جهان وطنی می داند و موریس کاری یر سعی می کند از طریق تحقیقات مربوط به تحول و تکامل شعر، ادبیات تطبیقی را وارد تاریخ عمومی کند. این اقدامات شخصی بود و مثمرثمر نبود.
منبع: خبرگزاری ایسناsabzevartoday.ir: سبزوار: با مجله خبری تحلیلی سبزوار بروز باشید