راهی برای مدیران سیاسی

به گزارش شیوا مارکت، کی از مواردی که باید در اساسنامه فعلی فکری به حالش گردد، نوع ورود گزینه هایی است که خارج از فضای ورزش می خواهند وارد ورزش شوند.

راهی برای مدیران سیاسی

به گزارش خبرنگاران ، آزاده پیراکوه ، اساسنامه کمیته ملی المپیک یک گام به جلو برداشت و از خوان اول گذشت. هیات اجرایی پیش نویسی که پیشنهاد رییس و مشاورانش بود را به آنالیز گذاشت و در نهایت تصویب کرد این پیش نویس برای ارائه به اعضای مجمع آماده گردد. گفته می گردد اساسنامه سه، چهار تغییر بیشتر ندارد اما همین چند تغییر اگر به تصویب نهایی برسد، زمینه ساز چند جابه جایی در هیات اجرایی فعلی کمیته ملی المپیک می گردد. دبیر کل، خزانه دار و یک عضو هیات اجرایی می روند و افراد تازه ای انتخاب می شوند، البته منوط بر اینکه همه آنچه مدنظر مسوولان فعلی کمیته است، در مجمع عمومی که 25 دی ماه برگزار می گردد، به تصویب برسد.

نقاط ضعف و قوت اساسنامه پیشنهادی هیات اجرایی کمیته به مجمع

انتصابی شدن دبیر کل، مهم ترین تغییری است که در اساسنامه کمیته ملی المپیک لحاظ شده و بر اساس آنچه نوشته شده، از این به بعد دبیر کل توسط رییس معرفی می گردد و با تایید هیات اجرایی کارش را شروع می نماید. نکته ای که در این رابطه وجود دارد، قابل تامل است. پیش از این صحبت از این بود که دبیر کل یا در اصل دبیر اجرایی توسط رییس پیشنهاد گردد و با تایید مجمع کارش را شروع کند، اما نکته این است که این مسیر تغییر نموده و هیات اجرایی جای مجمع را گرفته و این یعنی اینکه نقش مجمع در انتخاب دبیر کل کاملا از بین رفته است. البته موافقان اجرای این ایده می گویند: مجمع در انتخاب رییس خواسته اش را عملی نموده و در اصل دبیر کل هم انتخاب فرد مورد اعتماد آنهاست اما این نگاه خیلی خوش بینانه است چون نباید این را نادیده گرفت که معمولا انتخاب رییس در مجمع انتخاباتی کمیته ملی المپیک فرمایشی بوده و عملا گزینه جدی دیگری حضور نداشته است. در بیشتر موارد هم فرد منتخب، مدیری بوده که ورزشی به حساب نمی آمده و با نگاه سیاسی وارد ورزش شده است، مثل علی آبادی که ابتدا رییس سازمان وقت ورزش شد و سپس ریاست بر کمیته ملی المپیک را در برنامه قرار داد یا حسن غفوری فرد یا مصطفی هاشمی طبا. دیگرانی هم که رییس شده اند، تقریبا همین قاعده در موردشان رعایت شده با این تفاوت که برخی از آنها مثل کیومرث هاشمی یا رضا قراخانلو تجربه مدیریت ورزشی یا تحصیل ورزشی داشتند. پس اعضای مجامع انتخاباتی کمیته ملی المپیک در دوره های مختلف معمولا در انتخاب رییس خیلی دست شان باز نبوده اما سعی نموده اند در انتخاب دبیر کل این موضوع را جبران نموده اند و در عوض به کسی رای داده اند که کمی دلشان همراه آنها بوده، مثل انتخاب علی کفاشیان، بهرام افشارزاده یا همین دفعه شاهرخ شهنازی. با اینکه شهنازی خیلی از ویژگی ها برای فعالیت به عنوان دبیر کل کمیته را نداشت اما مجمع کمیته حکم به انتخاب شهنازی داد تا مقابل یک دستور نانوشته بایستد و حالا با تغییراتی که در اساسنامه کمیته ایجاد شده، همین حق گرفته می گردد. البته این تغییر فوایدی هم دارد که بیشتر در جمع اعضای هیات اجرایی دیده می گردد. همیشه حرف از ناهماهنگی رییس و دبیر کل بوده و موافقان انتصابی کردن دبیر کل می گویند با تغییر این بند در اساسنامه کمیته این ناهماهنگی از بین می رود و امور اجرایی راحت تر دنبال می گردد. وجود ناهماهنگی موضوع غریبی نیست و و در دوره های مختلف بین روسا و دبیران دیده شده؛ مثل قراخانلو و کفاشیان یا کیومرث هاشمی و شهنازی. البته نگاه مثبت به این موضوع نباید یک اصل را کمرنگ کند؛ اینکه اگر دبیران کل در برخی دوره ها قدرت گرفته اند، به پشتوانه رای مجمع بوده و از این به بعد در صورت تایید اساسنامه توسط مجمع، دبیر کمیته قدرتش را از دست می دهد و عملا بیشتر یک کارمند عالی رتبه است تا کسی که بتواند سهمی در تصمیم گیری ها داشته باشد، مگر اینکه قول و قرار بین رییس و دبیر چیز دیگری باشد. برای انتخاب دبیر کل شرایطی گذاشته شده که کمی دامنه انتخاب را برای روسایی که از بیرون می آیند، می بندد. سابقه 10 سال مدیریت ورزشی و آشنایی به زبان، دو معیار مهم هستند. البته در یکی از این معیارها باید یک واژه تغییر کند؛ آشنایی به زبان برای کسی که باید بتواند خیلی از امور را مدیریت کند و در مباحث بین المللی دست راست رییس باشد، کافی نیست. سال هاست میزان آشنایی روسای کمیته به زبان انگلیسی مساله بوده. برای مثال کسی یادش نمی رود زمانی که علی آبادی سودای عضویت در کمیته بین المللی المپیک به سرش زد، معلم زبان گرفت اما نتیجه خاصی در پی نداشت و او همچنان اصرار داشت از زبان فینگلیش استفاده کند! بیشتر روسای کمیته هم همینطور بوده اند و در دوره های مختلف دیده شده روسا برای پوشش این ضعف، افرادی را همراه خود به سفرهای برون مرزی برده اند تا نقش مشاور و مترجم را برایشان ایفا نمایند، در حالی که یک دبیر کل مسلط به زبان انگلیسی می تواند هم در نشست های بین المللی فواید بیشتری داشته باشد، هم رسیدگی به روابط بین المللی را راحت تر کند. اگرچه این موضوع را هم نباید نادیده گرفت که چه بهتر، رییس کمیته هم به زبان انگلیسی آشنایی داشته باشد تا اتفاق نشست هیات اجرایی شورای المپیک آسیا در تهران تکرار نگردد. موضوع آشنایی دبیر کل به زبان انگلیسی یک حرف کلی است که نتیجه اش می گردد تایید صلاحیت کاندیداهای دبیر کلی که در انتخابات آخر کمیته برای این پست رقابت کردند. این افراد در حالی تایید شدند که مسلط نبودن سه نفرشان به زبان انگلیسی مسجل بود اما تستی گرفته شد و گفتند این افراد آشنا به زبان انگلیسی هستند که احتمالا این آشنایی در حد یک محاوره ساده در ارتباط با سلام و احوالپرسی بوده، در حالی که این سطح از زبان انگلیسی برای پست دبیر کلی کمیته به کار نمی آید.

-

استقلال خزانه دار حفظ گردد نکته دیگر در مورد خزانه داری است. گفته می گردد خزانه دار هم باید از سوی رییس معرفی گردد که این مورد می تواند در آینده شبهاتی را ایجاد کند. خزانه دار نماینده مجمع است تا به صحت امور مالی نظارت کند و در این مورد باید با دقت بیشتری پیش رفت. وقتی تاکید می گردد اسناد مالی باید دو امضا داشته باشد، به این معناست که این دو به نوعی ناظر هم هستند و به این ترتیب نیست که یکی بر دیگری ارجحیتی داشته باشد، اما وقتی خزانه دار از سوی رییس معرفی گردد و پشتوانه اش رای مجمع نباشد، دیگر در قامت یک کارمند امور مالی است، نه کسی که حق نظارت دارد.

یک نکته جا افتاده

راهی برای مدیران سیاسی باز گردد

یکی از مواردی که باید در اساسنامه فعلی فکری به حالش گردد، نوع ورود گزینه هایی است که خارج از فضای ورزش می خواهند وارد ورزش شوند. در اینکه در هر دوره ای افرادی از بیرون آمده اند، هیچ نکته مبهمی وجود ندارد و پیش بینی اینکه در دوره های بعد هم افرادی می آیند، هیچ تردیدی وجود ندارد، پس چرا راهی پیدا نمی گردد تا حداقل شأن افراد برای ورود به مجمع حفظ گردد و مدیران سیاسی با عنوان کارشناس خبره وارد مجمع نشوند. بعید است کسی در ورزش باشد که تاثیر مثبت حضور صالحی امیری در راس کمیته ملی المپیک را تکذیب کند؛ حتی کسانی که پیش از برگزاری مجمع مخالف حضور او بودند الان موافقش هستند اما ایراد اساسی که همان موقع هم مطرح می شد، این بود که چرا او با عنوان کارشناس خبره ورزشی معرفی گردید و افراد دیگری که می توانستند کارشناس خبره باشند، بیرون ماندند. حالا که اساسنامه در دست آنالیز است، می توان برای این بخش فکری کرد و راهی پیشنهاد داد تا حداقل برای دو سه نفری که همیشه از بیرون آمده اند و در آینده هم می آیند، راهی باز باشد. اینکه بخواهیم تاکید کنیم راه ورود غیرورزشی ها را بسته ایم اما به هر شکلی، زمینه حضور مدیران سیاسی فراهم گردد، شبیه خیلی از ادعاهایی است که در مدیریت ورزش وجود دارد. چیزی گفته می گردد اما جور دیگری رفتار می گردد.

ورود نماینده رییس فدراسیون به مجمع، شاید یک راه پیشنهادی باشد؛ اگرچه ممکن است در حق یک رییس فدراسیون که می خواهد در مجمع حضور داشته باشد، اجحاف گردد اما این روش حتما بهتر از این است که صندلی کارشناس خبره در اختیار مدیران سیاسی قرار گیرد. در دوره قبل انتخابات راهی غیر از این نبود اما حتما حالا که اساسنامه مسیر تغییر را در پیش دارد، می توان برای این بخش فکری کرد.

safariro.ir: سافاری رو: گردش و تفریح در سافاری های جهان

منبع: ایران ورزشی
انتشار: 27 دی 1400 بروزرسانی: 27 دی 1400 گردآورنده: shivamarket.ir شناسه مطلب: 2413

به "راهی برای مدیران سیاسی" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "راهی برای مدیران سیاسی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید